خاطرات خواندنی همسران شهدا، بهترین کتاب‌ها درباره همسران شهدا

محمد عربی
مدت مطالعه ۲۱ دقیقه
دسته بندی: معرفی کتاب،راهنمای خواندن
خاطرات خواندنی همسران شهدا، بهترین کتاب‌ها درباره همسران شهدا خاطرات خواندنی همسران شهدا، بهترین کتاب‌ها درباره همسران شهدا

همه‌ی فیلم‌های دنیا پشت صحنه‌ای دارند که اگر از جلوی دوربین مهم‌تر نباشد کم اهمیت‌تر نیست. اگر مبهوت اجرای خیره کننده یک بازیگر بر روی صحنه نمایش می‌شویم، به خاطر داشته باشید این نمای باشکوه حاصل زحمت افراد بسیاری است که تنها نامشان در تیتراژ پایانی دیده می‌شود. حتی اگر از سالن سینما خارج شویم و به جهان واقعی پا بگذاریم باز هم خواهید دید که قاعده بازی همین است. قهرمان‌هایی که صحبت‌هایشان در سر خط خبرها می‌آید، مجسمه‌هایشان بنا می‌شود و خیابان‌های شهر به نام آن‌ها شناخته می‌شوند، پشت صحنه‌هایی دارند که کمتر از آن‌ها شنیده‌ایم. تمام این آدم‌های بزرگ تکیه‌گاهی داشته‌اند که در شکننده‌ترین لحظات زندگی پناهشان شده‌اند و به قهرمان نیرویی بخشیده‌اند تا دوباره کمر راست کند و پیش برود. خواندن و شنیدن از آدم‌های پشت صحنه از دو جهت اهمیت زیادی دارد. از یک سو آگاه می‌شویم عمل ماندگار و حماسی یک فرد تنها منوط به تصمیمات شخصی نبوده، بلکه شاهد خواهیم بود که رسیدن قهرمان به اهداف بزرگ مرهون فداکاری و زحماتی است که پدر، مادر و یا همسر او متحمل شده‌اند. از سوی دیگر با مطالعه زندگی این افراد درمی‌یابیم قهرمانان مثل تمام مردم عادی دچار شک، ترس و ناامیدی می‌شوند و این منابع عشق و زندگی هستند که کمک می‌کنند از شرایط سخت گذر کنند.

سالیان فراوان شاهد آثاری بودیم که شهدای جنگ را در میدان رزم و زیر آتش گلوله نشان دادند. اما در دهه اخیر مستندنگاران و پژوهشگران حوزه ایثار و مقاومت تغییر رویکرد اساسی در کار خود داده‌اند و شاهد آثاری هستیم که از خط مقدم جنگ فاصله گرفته‌اند و تلاش دارند روایتی شخصی‌تر از زندگی شهدا ارائه دهند. آثاری که یک تحول غیرمنتظره در ادبیات دفاع مقدس ایجاد کردند و جلوه تازه‌ای از ایثار و فداکاری شهدا و خانواده‌هایشان را نمایان ساخت. از این زاویه جدید ما شاهد مردانی بودیم که مثل تمام مردان شهر عاشق همسرانشان هستند، دلبسته فرزندان کوچک خود می‌باشند و زندگی‌شان درگیر هزار گرفتاری است اما از تمام این‌ها چشم پوشیدند و زندگی خود را وقف دفاع از سرزمین و باور خود نمودند. اگر شهید در لحظه اصابت گلوله رسالتش را در این دنیا به پایان رساند اما این همسران شهدا بودند که چه در سال‌های جنگ و چه سال‌های پس از آن خموش و صبورانه بار زندگی را به دوش کشیدند و این حماسه را ادامه دادند. در این مقاله می‌خواهیم به سراغ کتاب‌هایی برویم که توانسته‌اند با روایتی صمیمی و دوست داشتنی زندگی این بانوان قهرمان را روایت کنند. کتاب‌هایی که بدون مبالغه در احساسات و عواطف یک زندگی دلنشین و عاشقانه در سال‌های پرهیاهوی دفاع مقدس و دفاع از حرم را به تصویر کشیده‌اند. دو عاملی که باعث شد از میان آثار فراوانی که در این زمینه منتشر شده این 10 اثر را برگزینیم؛ قوت متن و بکر بودن سوژه‌هایی است که مستندنگاران به سراغ آن‌ها رفته‌اند.

کتاب دختر شینا

حاج ستار ابراهیمی و قدم خیر محمدی یک زوج جوان روستازاده هستند. مثل اکثر جوان‌های روستایی ستار آخرهای سربازی شیرینی نامزدی را می‌خورد. در حالی‌که قدم خیر تنها پانزده سال دارد. دو جوان در سخت‌ترین شرایط، زندگی مشترک را آغاز می‌کنند. قدم خیر در اوان نوجوانی مسوولیت‌هایی را برعهده می‌گیرد که از آنِ دنیای بزرگسالی است و ستار برای درآوردن خرج زندگی مجبور می‌شود ماه‌ها از خانواده دور باشد و در تهران به سخت‌ترین کارها تن دهد. از نمای دور نباید در این زندگی احساسی از خوشبختی و لذت باشد اما وقتی به درون خانه این دو نفر پا می‌گذاری و پای صحبت‌های آنان می‌نشینی، صمیمیت و عشقی را احساس می کنی که در بسیاری از زندگی‌ها درّ نایاب است. ستار کارگر روستایی که سواد آنچنانی ندارد در لحظه‌ای که هنوز زندگی‌اش میان صدها مشکل متلاطم است وقتی متوجه می‌شود انقلاب به سرباز نیاز دارد تمام تعلقات دنیایی را پشت سر می‌گذارد و جانفدا به جنگ می‌رود. و زندگی بر دوش دختر بیست و سه ساله‌ای می‌ماند که چهار فرزند در خانه دارد. گاهی یادمان می‌رود مردی که در جنگ مقابل گلوله و خمپاره ایستاده عشق، همسر و زندگی‌ای در شهر داشته است. با مطالعه این کتاب بُعد تازه‌ای از زندگی یک رزمنده بر ما آشکار می‌شود و در می‌یابیم جنگ نه یک دسته بلکه دو دسته قهرمان داشته است. یک گروه آنان که محبوب پشت سر نهادند و به خط مقدم رفتند. گروه دوم آنان که محبوب به پیشواز گلوله فرستادند و در شهر ماندند.

دوســت داریـد ایـن کتاب را داشته باشید؟
دختر شینا دختر شینا
بهناز ضرابی زاده
%۱۰
۲۲۹,۵۰۰ تومان

کتاب پاییز آمد

ایستادن پای آرمان‌ها کار دشواری است. برای فخرالسادات موسوی آسان‌ترین مرحله‌اش این بود که باید از زندگی پرناز و نعمت خانه پدری می‌زد و با احمد یوسفی یک زندگی ساده و فقیرانه را شروع می‌کرد. و دشوارترین بخشش ماجرای اصلی این کتاب است؛ عاشق شدن و بعد سپردن معشوق به آسمان. آشنایی این دو نفر داستان شیرینی دارد. فخرالسادات مربی نظامی سپاه است و سر یک بی‌احتیاطی از آموزش تعلیق می‌شود. توسط چه کسی؟ توسط مردی که چند هفته بعد به خواستگاری‌اش می‌آید. احمد و فخرالسادات یک زن و شوهر حزب اللهی بودند. البته با تعبیری متفاوت از آن کلیشه‌هایی که همواره به ما نشان دادند. وقتی فرزند دوم خانواده به دنیا آمد احمد به فخرالسادات می‌گوید:« نظام برای تربیت مربی نظامی‌ای مثل تو کلی هزینه کرده. مبادا خانه‌داری تو را از وظایف اجتماعی‌ات بازدارد.» این حرف را مردی می‌گفت که در معدود لحظات حضورش در خانه کهنه بچه می‌شست. زندگی این دو نفر را اگر با معیارهای زندگی امروزی در نظر بگیریم نمی‌توان پذیرفت آن‌ها درست سی سال پیش در همین کشور زندگی می‌کردند. بلکه باید آن‌ها را متعلق به سیاره‌ای دیگر دانست.

متن تقریظ رهبر معظم انقلاب برای کتاب پاییز آمد

عشقی آتشین، عزمی پولادین، و ایمانی راستین چهره‌نگار زندگی این دو جوان است که با نگارشی زیبا و رسا در این کتاب تصویر شده است. این نیز از همان روایات صادقانه است که شنیدن و خواندن آن امثال این حقیر را خجالت‌زده می‌کند و فاصله‌ی نجومی‌شان با این مجاهدان واقعی را آشکار می‌سازد.

دوســت داریـد ایـن کتاب را داشته باشید؟
پاییز آمد پاییز آمد
گلستان جعفریان
%۱۰
۱۶۲,۰۰۰ تومان

کتاب خداحافظ سالار

پروانه چراغ نوروزی می‌گفت مثل یک سرباز بشمار سه آماده می‌شدم. با حاج حسین به سفر نمی‌رفتند. از یک شهر جنگی به شهر جنگی دیگر. از دهه شصت تا دهه نود. از سرپل ذهاب و اهواز تا دمشق و بیروت. پروانه یک عمر با مردی زندگی کرد که هربار از خانه بیرون می رفت احتمال داشت دیگر به خانه برنگردد. حسین همدانی از اولین روزهای جنگ ایران و عراق از خانه بیرون زد و تا وقتی پیکرش از سوریه به همدان برگشت لحظه‌ای از دویدن و تلاش بازنایستاد. در این کتاب زندگی این مجاهد را از زاویه چشمانی نگران می‌بینیم که نمی‌دانست چه زمان باید از یار زندگی دل ببرد. آنچه این بانو را متمایز می‌کند زندگی در نزدیک ترین مکان به خط مقدم است. حتی وقتی سوریه دچار جنگ داخلی شد خانواده شهید همدانی برخلاف همه که در حال فرار از سوریه هستند، به دمشق می‌رسند. درست زمانی که مسلحین تا پشت قصر ریاست جمهوری رسیده‌اند. در کتاب خداحافظ سالار از عشقی می‌خوانید که سی سال زندگی زیر آتش گلوله و خمپاره را آسان نه، بلکه شیرین می‌کند.

دوســت داریـد ایـن کتاب را داشته باشید؟
خداحافظ سالار خداحافظ سالار
حمید حسام
%۱۰
۲۷۹,۰۰۰ تومان

کتاب اسم تو مصطفاست

روزی که مصطفی آمد خواستگاری گفت:« من اگه همسر می‌خواستم اینجا نمی‌اومدم. من میخام همسرم همسنگرم هم باشه.» جوانی که آمده بود خواستگاری سمیه ابراهیم پور متولد دهه سی و چهل نبود. جوان دهه شصتی بود که حتی جنگ را از دور هم ندیده بود. اما از نوجوانی داخل مسجد و بسیج بزرگ شده بود و تمام عشق و شورش رسیدن به قهرمان‌هایی بود که شهید نام داشتند. به همین خاطر وقتی دید از هیچ کجا اجازه نمی‌دهند در سوریه بجنگد به خانمش گفت:«بیا افغانی یاد بگیریم.» و بعد با یک مدرک جعلی همراه بچه‌های فاطمیون راهی شام بلا شد. نقطه قوت این اثر نگارش آن به قلم نویسنده کارکشته و کاربلدی است که به خوبی توانسته هم حس زنانه راوی را منتقل کند و هم اینکه از عناصر داستانی به شکلی هنرمندانه در خدمت این روایت واقعی استفاده کند. اثری که به تازگی تقریظ و تایید رهبر بر آن منتشر گردیده است.

دوســت داریـد ایـن کتاب را داشته باشید؟
اسم تو مصطفاست اسم تو مصطفاست
راضیه تجار
%۱۵
۱۴۸,۷۵۰ تومان

کتاب خاتون و قوماندان

دایره جبهه مقاومت روز به روز در حال گسترش است و چقدر ما آدم‌هایی که در اقصی نقاط این محور در برابر استکبار جهانی ایستاده‌ایم همدیگر را کم می‌شناسیم. چرا با اینکه مردان سوری، لبنانی، ایرانی، افغانی و پاکستانی دوشادوش یکدیگر جنگیدند و خونشان درهم آمیخت ولی در واقع ما هیچ روایت و گزارشی از آن‌ها در ادبیات شفاهی خود نداریم؟ این کتاب از جمله معدود آثاری است که به سراغ شهیدی رفته که ملیتی ایرانی ندارد، گرچه ایران وطن دوم اوست. ابوحامد، اولین فرمانده یگان فاطمیون که برادران افغان را زیر یک پرچم جمع نمود. ام البنین حسینی همچون همسرش در افغانستان به دنیا آمده و در مشهد بزرگ شده است. سختی‌های زندگی به عنوان یک مهاجر توام می‌شود با زندگی همراه مردی که مجاهد هم هست. مردی که سال‌ها برای آزادی افغانستان جنگید و پس از آن برای آزادی جهان اسلام از چنگال تکفیر و استکبار. سرنوشت این زوج پر از سختی است اما نه تلخی. صبر،عشق و ایمانی که در زندگی آن ها جریان دارد از دل تمام این مشکلات یک حماسه غریبانه می‌سازد.

متن تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب خاتون و قوماندان

"سلام خدا بر شهید عزیز علیرضا توسلی، مجاهد مخلص و فداکار و بر همسر پرگذشت و صبور و فرزانه‌ی او خانم ام‌البنین. حوادث مربوط به مهاجران افغان را که در این کتاب آمده است از هیچ منبع دیگری که به این اندازه بتوان به‌ آن اطمینان داشت دریافت نکرده‌ام. برخی از آنها جداً تاثیرگذار است، ولی از سوی دیگر حرکت جهادی فاطمیون افتخاری برای آنها و همه‌ی افغانها است."

دوســت داریـد ایـن کتاب را داشته باشید؟
خاتون و قوماندان خاتون و قوماندان
مریم قربانزاده
%۱۰
۱۱۲,۵۰۰ تومان

 

کتاب قصه دلبری

«قصه دلبری» داستان زندگی مشترک مرجان درعلی با شهید مدافع حرم محمدحسین محمدخانی است که به قلم شیرین محمدعلی جعفری نوشته شده و در انتشارات روایت فتح به چاپ رسیده است.
«قصه دلبری» روایتی است از یک عاشقانه شیرین، از روزها و لحظه‌های دوست‌داشتنی و خنده‌دار، از شعرهای عاشقانه درگوشی، از ثانیه‌های دوری و دلتنگی و سر آخر از پر کشیدن یکی و تنهایی دیگری...
مرجان داستان را از روزهای آشنایی‌شان در بسیج دانشگاه آغاز می‌کند. محمدحسین از فعالان بسیج دانشجویی بود و مرجان هیچ از او خوشش نمی‌آمد و می‌گفت انگار از دهه شصت آمده! محمدحسین که عاشق مرجان شده بود، از او خواست اجازه خواستگاری بدهد اما مرجان زیر بار نرفت. سر آخر برای اینکه بله را از مرجان بگیرد به مشهد رفت و نذر کرد. امام رضا (ع) کار را ساخت و دل مرجان کمی نرم شد و اجازه خواستگاری داد. مرجان از روز خواستگاری می‌گوید که محمدحسین مطمئن بود بله را می‌گیرد. مرجان بله را گفت و پنج سال زندگی عاشقانه و سرشار از معنویت آن دو آغاز شد. پنج سالی که در آن به سفر حج رفتند، هیئت رفتنشان ترک نشد و معنویت در تمام لحظاتش جاری بود. تا اینکه محمدحسین به سوریه رفت و دلتنگی‌های مرجان آغاز شد؛ آغازی بی پایان...
شهید محمدحسین محمدخوانی شاعر و نوحه‌خوان امام حسین بود و صفحات پایانی کتاب مزین به تعدادی از اشعار ایشان می باشد.
بخشی از متن کتاب 
مطمئن شده بودم جوابم مثبت است. تیر خلاص را زد. صدایش را پایین‌تر آورد و گفت: «دوتا نامه نوشتم براتون، یکی تو حرم امام رضا (ع)، یکی هم کنار شهدای گمنام بهشت زهرا» برگه‌ها را گذاشت جلوی رویم، کاغذ کوچکی هم گذاشت روی آن‌ها. درشت نوشته بود. از همان جا خواندم؛ زبانم قفل شد:
تو مرجانی، تو در جانی، تو مروارید غلتانی
اگر قلبم صدف باشد، میان آن تو پنهانی

دوســت داریـد ایـن کتاب را داشته باشید؟
قصه دلبری قصه دلبری
محمدعلی جعفری
%۱۰
۱۱۷,۰۰۰ تومان


کتاب پاییز پنجاه سالگی

«پاییز پنجاه سالگی» روایت ساده و صمیمی مریم جمالی، همسر سردار شهید محمد جمالی، از زمان ازدواجشان تا شهادت سردار است. این اثر به قلم روان فاطمه بهبودی نوشته شده و نشر خط مقدم آن را منتشر کرده است.
زندگی مشترک مریم و محمد از سال 1365 آغاز می‌شود. روزهایی که محمد بیشتر در جبهه است و مریم در خانه پدرش در کرمان. سال 1366 همزمان با تولد اولین فرزندشان زهرا، محمد توسط حاج قاسم سلیمانی، فرمانده لشکر 41 ثارالله به دوره ای چندماهه در دانشگاه امام حسین (ع) معرفی می‌شود. بعد از پایان دوره، در تیرماه سال 1367 دوری پایان می‌یابد و مریم و محمد به همراه دختر کوچکشان راهی اهواز می‌شوند و بعد از حدود دو ماه که جنگ پایان می‌یابد  به کرمان باز می‌گردند. زندگی تازه به ثبات رسیده بود که برای مبارزه با اشرار این بار با دو دختر، راهی سیرجان شدند و چند سالی در آنجا ماندند و مجدد به کرمان بازگشتند. سال ها طی شد و محمد در سال 1386 بازنشسته شد. اما خدا خواست و راه شهادت برای محمد جمالی باز شد که در سال 1392 توسط حاج قاسم برای دفاع از حرم به سوریه دعوت شد و در محرم همان سال به آرزویش رسید.
داستان صمیمی و بی‌تکلف مریم با قلم ساده و روان فاطمه بهبودی، اثر خواندنی و پرمخاطب «پاییز پنجاه سالگی» را رقم زده که حتما از خواندنش لذت خواهید برد.

دوســت داریـد ایـن کتاب را داشته باشید؟
پاییز پنجاه سالگی پاییز پنجاه سالگی
فاطمه بهبودی
%۱۰
۱۱۷,۰۰۰ تومان

 

کتاب در حسرت یک آغوش

«در حسرت یک آغوش» خاطرات زهرا رحیمی همسر جانباز شهید محمد موسوی است که به قلم سعیده زراعتکار در 222 صفحه نوشته شده و از انتشارات ستاره ها منتشر شده است.
«در حسرت یک آغوش» روایت زنی است که جنگ به خانه‌اش آمد و 34 سال همراهش ماند. 

«در حسرت یک آغوش» روایت 34 سال پرستاری، صبوری و ازخودگذشتگی زهراست، روایت 34 سال درد کشیدن و صبوری سید محمد؛ مردی که تمام دردهایش را بدون اعتراض و با چهره‌ای بشاش تحمل کرد تا سرانجام بعد از 34 سال به رفقای شهیدش پیوست.
25 روز از ازدواجشان می‌گذشت که جنگ آغاز شد. سید محمد مدتی در بسیج روستا فعالیت می‌کرد و پس از مدتی به جبهه اعزام شد. اولین روز نوروز 1361 اولین فرزندشان سمیه به دنیا آمد. کمی بعد سید محمد به استخدام سپاه درآمد و اکثر اوقاتش را در منطقه بود. زهرا ماه آخر بارداری دوم را می‌گذراند که خبر جراحت سید به او رسید. همان شب در بیمارستان، روح الله به دنیا آمد. زمانی که سید نتوانست دستانش را برای در آغوش گرفتن نوزادش بالا بیاورد، زهرا فهمید سید قطع نخاع شده و 34 سال درد و سختی و حسرت آغاز شد...
در ادامه داستان، زهرا از روزهایی می‌گوید که با یک بچه نوزاد و درد دوری سمیه در بیمارستان و کنار سید سپری شد، از روزهایی که بین مشهد و کاشمر برای ملاقات سید در رفت و آمد بود و روزهایی که در غربت و دست تنها به سمیه و روح الله و سید رسیدگی می‌کرد. 
پیشنهاد مطالعه
اگر به روایت کسانی که در پشت جبهه‌ها جنگیدند، علاقه‌مندید و دلتان می‌خواهد روایت انسان‌های عاشقی را که با خستگی غریبه‌اند را بخوانید، «در حسرت یک آغوش» یکی از پیشنهادات ما به شماست. 

دوســت داریـد ایـن کتاب را داشته باشید؟
در حسرت یک آغوش در حسرت یک آغوش
سعیده زراعت کار
%۱۰
۱۸۹,۰۰۰ تومان

 

کتاب دریادل

«دریادل» اثری دیگری است از مریم قربان زاده که داستان زندگی فاطمه دهقانی، همسر صبور شهید ابوالفضل رفیعی را روایت می‌کند. این اثر دلنشین را نشر ستاره ها در 434 منتشر کرده است. 
روایت داستان با لهجه مشهدی، جذابیت شیرینی به این اثر داده و تصویرسازی‌های قوی لذت خواندنش را مضاعف می‌کند.
«دریادل» در دو بخش "زندگی" و "دوباره زندگی" نوشته شده که بخش اول روزهای حضور ابوالفضل و بخش دوم روزهای پس از شهادتش را روایت می‌کند. فاطمه در بخش اول از روزهای خواستگاری، ازدواج و 12 سال زندگی پر فراز و نشیب با ابوالفضل می‌گوید، از روزهای قبل انقلاب، از تولد فرزندانشان، مهاجرت به قم، شروع جنگ و آخرین خداحافظی. 
بخش دوم کتاب روزهایی را روایت می‌کند که خبر شهادت ابوالفضل آمد ولی پیکرش نه، روزهایی که باور پر کشیدنش سخت بود، روزهایی که فاطمه بار زندگی و بچه‌ها را تنها به دوش کشید. این بخش سختی‌ها و صبوری‌های روزهای تنهایی یک زن را روایت می‌کند، زنی که سال ها در انتظار بازگشت پیکر همسرش بود.
پیکر مطهر این شهید بزرگوار در سال 1390 به عنوان شهید گمنام در محوطه ی دانشگاه فردوسی مشهد به خاک سپرده شد و پس از 6 سال از تدفین و 34 سال از شهادتش با آزمایش دی ان ای شناسایی شد… 
برشی از کتاب «دریادل»
"آخرین باری که می‌خواست برود یک روز آمد خانه و گفت: «بچه‌ها رِ حاضر کن و لباس قشنگ تنشان کن.» پرسیدم: «برِی چی؟ جایی دعوتیم؟» گفت: « نِه مُخوام ببرم ازشان عکس بگیرم. تکتم رِ هم بیار.» تکتم یک سال هم نداشت تازه چهار دست و پا می‌کرد. گفتم: «پس بذار مُو هم حاضر شُم.» من و من کرد و گفت: «شاید خوشت نیاد؛ چون مُخوام بچه‌های او وَر رِ هم ببرُم. یک عکس دسته جمعی از همه خواهرا و برادرا ...» ساکت شدم. نشستم و لباس‌های تکتم توی دستم ماند. روبه‌رویم نشست و گفت: «چی شده؟» گفتم: «خُب برو عکس بگیر. به بچه‌های مو چه کار دری؟» گفت: «اِه! تو که این جوری نبودی فاطمه! از تو بعیده.» آرام گفتم: «مو عصبانی شدم؟» گفت: «نه، ولی وقتی ای جوری زبون مِبندی، یعنی خیلی ناراحت شدی.»
بلند شدم. تکتم را لباس پوشاندم. پسرها را خودش لباس کرد. بعداً که عکس را دیدم، همه بچه‌هایش بودند؛ محبوبه و محمد و بچه‌های من: علی‌اصغر و جعفر و صادق و تکتم.
از شبی که فردایش بخواهد برود، متنفر بودم؛ طولانی‌ترین شب‌های عمرم بود. فرقی نمی‌کرد از خانه من برود یا از خانه آن یکی خانمش؛ همین که می‌دانستم فردا عازم است، دلم آشوب می‌شد. تا صبح چند دور تسبیح، ذکر می‌گفتم تا آرام شوم. فقط وقتی صدای اذان را می‌شنیدم و صدای خروس‌هایی را که از دور و نزدیک می‌آمد، سرم سبک می‌شد."

دوســت داریـد ایـن کتاب را داشته باشید؟
دریادل دریادل
مریم قربانزاده
%۱۰
۱۴۴,۰۰۰ تومان

 

کتاب بابا رجب

داستان غم انگیز «بابا رجب» خاطرات طوبی زرندی همسر جانباز شهید رجب محمد زاده است که به قلم نسرین رجب پور نوشته شده و توسط انتشارات ستاره ها به چاپ رسیده است.
«بابا رجب» روایت انسان‌هایی است که جنگ را نه فقط هشت سال که سی سال لمس کرده‌اند! روایت زن و مرد و شش فرزندی که سی سال، لحظه به لحظه با درد، سختی و نگاه‌های عذاب‌آور بقیه، اما با عشق و ایمان کنار هم زیستند. 
سال ۵۷ بود که رجب به خواستگاری‌اش آمد، خیلی زود مهرش به دل طوبی نشست و با هم ازدواج کردند. نه سال گذشت و سالی که سرنوشت رجب و خانواده‌اش را تا همیشه با جنگ گره زد فرا رسید. سال ۶۶ بود، برای بار چندم به جبهه اعزام شد، اما این‌بار که برگشت چیزی از صورتش باقی نمانده بود. خمپاره به صورت رجب خورده بود، نه فکی باقی گذاشته بود و نه بینی و لبی…
در ادامه طوبی از سی سال زندگی با رجب می‌گوید، از سختی‌هایی که خود، رجب و بچه‌ها تحمل کردند، از عمل‌های جراحی که صورت رجب را برنگرداند، از نگاه‌ها و زخم زبان‌های مردم، از سفر حج رجب، از روز و شب‌هایی که گذشت و آرزویی که بالاخره برآورده شد...
برشی از کتاب بابا رجب
"در حیاط تمام سعی‌ام را کردم تا الهه و حمید نزدیک پنجره بمانند. هر دو را روی زانوهایم نشاندم تا بهتر توی دید رجب باشند چند لحظه‌ای گذشت به حدی سرگرم بچه‌ها شدم که رجب را از یاد بردم موهای الهه بلند شده بود و مدام توی صورتش می‌ریخت. هر چند کلمه‌ای که حرف می‌زد صورتش را تکان می‌داد تا موهایش کنار بروند. از این کارش خوشم می‌آمد. بی‌اختیار توی بغلم گرفتمش و صورتش را بوسیدم. سرم را که بالا گرفتم رجب پرده تور را کنار زده بود و با گریه نگاهمان می‌کرد. یاد حرف چند ماه پیشش افتادم که می‌گفت: «دلم میخواد یه شب خواب ببینم لب و دهنم سالمه و دارم بچه‌ها رو میبوسم.» حواسم نبود با بوسیدن الهه چه حسرتی را در دل رجب زنده کردم. تا به خودم آمدم بچه‌ها رجب را دیده بودند و صدای جیغ و گریه هایشان در حیاط پیچیده بود…"

دوســت داریـد ایـن کتاب را داشته باشید؟
بابا رجب بابا رجب
نسرین رجب پور
%۱۰
۱۷۵,۵۰۰ تومان

 

سخن پایانی

در این کتاب‌ها داستان قهرمانانی را می‌خوانیم که ظاهرا معمولی زندگی می‌کنند، اما روحشان به منبع لایزال ایمان و آرامش الهی وصل شده. همسران شهدا، شاید نامشان در تاریخ ثبت نشده اما بخش زیادی از امنیت دنیا، مدیون صبوری آنان است.

در بین کتب معرفی شده: 

  • پاییز آمد، دختر شینا و دریادل روایت شهدای دفاع مقدس هستند که بیشتر در حال و هوای دهه 50 و 60 روایت شدند.
  •  در کتاب های در حسرت یک آغوش و بابارجب داستان جانبازان دفاع مقدس را می خوانیم. 
  • خاتون و قوماندان، قصه دلبری، خداحافظ سالار و پاییز پنجاه سالگی، خاطرات همسران شهدای مدافع حرم است که خداحافظ سالار و پاییز پنجاه سالگی از زمان انقلاب آغاز می شود و خاتون و قوماندان و قصه دلبری، فداکاری های نسل جوان امروزی را روایت می‌کند.