در حالی که اکثر نویسندگان در جستجوی یافتن راهی هستند تا کتابشان تحسین منتقد و اقبال مخاطب را به دنبال داشته باشد، سیدمهدی شجاعی سالها است راه خود را ساخته و سال به سال بر همراهانش میافزاید. آثار او از چشمه تازهای جاری می گردند که کتابخوان ایرانی سالها تشنه یافتنش بوده و گویا نوآوری او در فرم و محتوا به مذاق خواننده ایرانی خوش آمده است. موفقیت شجاعی حاصل ذوق لحظهای نبوده و او از بیست سالگی تا به امروز که در شصت و سه سالگی به سر می برد هنوز قلم را بر زمین نگذاشته است.(عمرش پربار و مستدام باد) دسترنج او بر صفحه کاغذ بیش از صد و پنجاه اثر تالیفی و ترجمهای است که برخی از آنها از چاپ بیست و سی هم گذر کردهاند. برجستهترین آثار او در تمام این سالها نوشتههایی بودهاند که با محوریت زندگی اهل بیت نگاشته است. گرچه در این سالها نویسندگان بسیاری تلاش نمودهاند وقایع صدر اسلام را با فرمهای ادبی گره بزنند اما تا به امروز هیچکدام نتوانسته موفقیت مستمر و چشمگیر شجاعی را تکرار کنند. اشراف او بر سبکهای ادبی و روایی ایران و جهان، پژوهش دقیق و موشکافانه پیرامون موضوع و تسلط او بر زبان فارسی سبب گشته نثر ادیبانه شجاعی همچون یک گنجینه ملی ماندگار شود.
شجاعی در طی این چهل سال فعالیت هنری به عنوان یک هنرمند و یک مدیر فرهنگی کارنامه درخشانی از خود به جای گذاشته و در تمام قالبهای ادبی(رمان، داستان کوتاه، مقاله، نمایشنامه، فیلمنامه و ترجمه) کارهای متعددی انجام داده است. اما همانطور که پیشتر اشاره شد کتب او پیرامون زندگی اهل بیت با استقبال بیشتری روبرو گشتند. آثاری که نه میتوان آنها را در فرمهای داستانی متداول جای داد و نه میشود این متون را عاری از ساختار روایی دانست. او در این آثار تلاش کرده تا مخاطب را به تماشای حوادث تاریخی از زاویهای نو بنشاند و ابعاد پنهان ماجرا را با بیان دراماتیک و عاطفی خود شرح دهد. گوشههایی از وقایع تاریخی که از نگاه علمی و جدی تاریخ نگار دور میماند. مثلا آن لحظه که حضرت عباس (علیه السلام) بر زمین افتاد در دل اهل حرم چه گذشت یا آن ساعت که حبیب خود را به کاروان حسین (علیه السلام) رساند چه احساسی در جانش شکفت؟ این موقعیتهای انسانی در تلفیق با ظرافتهای ادبی شجاعی نتیجهای شگرف داشته که عقل را به تفکر و دل را به لرزیدن وامی دارد. در ادامه به معرفی اجمالی چند اثر معروف این سید هنرمند میپردازیم.
کتاب کشتی پهلو گرفته
شجاعی این کتاب خود را بیش از باقی میپسندد. اثری که در رابطه با زندگی مادر پهلو شکستهاش حضرت زهرا(سلام الله علیها) نوشته و سعی نموده روایتی متفاوت از هجده بهار زندگی ایشان بازتاب دهد. در هر فصل این کتاب یک راوی تصویری از حیات بانوی دو عالم را قصه میکند. متناسب با هر دوره از زندگی بانو راویای انتخاب گشته که بیشترین سهم از همراهی و هم صحبتی با ایشان را در آن لحظات داشته است. هنگام ولادت مبارک ایشان را مادرش حضرت خدیجه(سلام الله علیها) روایت میکند و روزهای شیرین زندگی مدینه را همسرش علی ابن ابی طالب و ساعات تلخ درد و رنج از آنِ حسن (علیه السلام) است. شجاعی برای نوشتن این اثر از سی منبع تاریخی و روایی استفاده کرده و عصاره پژوهش او صد و پنجاه صفحه قصه مظلومیت و غربت دخت پیامبر است.
کتاب کمی دیرتر
این رمان را میتوان یک داستان ساختارشکن در حوزه مهدویت قلمداد کرد. در مراسم جشن نیمه شعبان زمانی که تمام مردم دم آقا بیا گرفتهاند جوانی برخلاف جمعیت فریاد میزند آقا نیا. مهندس یکان از رفتار عجیب جوان که اسد نام دارد در شگفت میماند و میخواهد راز این ماجرا را کشف کند. اسد او را به یک سفر معنوی میبرد و در این سیر به او نشان میدهد افرادی که ادعای انتظارشان گوش فلک را پر کرده صرفا مدعیانی پوشالی هستند که هر کدام به یکی از مظاهر دنیا وابستهاند.
کتاب در چهار فصل نگاشته شده که با نگاهی آسیب شناسانه و لحنی ملامت گر اوضاع مردم عصر غیبت و دلیل تاخیر در امر ظهور را بررسی مینماید. با این حال رویکرد نویسنده نسبت به اوضاع رویکردی ناامیدکننده و تاریک نیست. اینکه فصول کتاب از زمستان آغاز میگردند و به بهار ختم میشود نشان از این دارد که نویسنده میخواهد بگوید علیرغم وجود مدعیان دروغین، انسانهای گمنامی هستند که در حیطه خود تلاش میکنند با خودسازی و دیگرسازی مقدمات ظهور حضرت را فراهم گردانند.
کتاب سقای آب و ادب
صحرای کربلا، عرصه نمایش باشکوهترین هنرنمایی انسان در صحنه خلقت است. حضرت اباعبدالله (علیه السلام) در روز عاشورا به همراه یاران و خانواده خود نقشی بر بوم تاریخ زد که به هر گوشهاش نظر اندازی مبهوت این شکوه بیمانند خواهی شد. از جمله تمثالهای بیمثالی که در مکتب حسینی رشد نمود اباالفضل العباس (علیه السلام) بود که نماد وفاداری و شجاعت در طول تاریخ است. سیدمهدی شجاعی گویا همت کرده در رثای هر کدام از استوانههای این عرصه قصیدهای به نثر بسراید و احساس پاک خود را وقف بیان فضایل و بزرگی ایشان کند. در این کتاب قمر بنی هاشم را از ده نگاه متفاوت به تماشا مینشینیم تا بتوانیم به قدر قطرهای از دریای ادب و معرفت این آقا بهره جوییم و جسم و جان را برای ساعاتی سیراب گردانیم. شجاعی در این کتاب نشان میدهد ادب عباس چگونه سبب میشود تا به عزت الهی بارگاهی دوشادوش ارباب عالمیان پیدا کند.
کتاب طوفان دیگری در راه است
حاج امین تصمیم میگیرد خانههای یک راسته خیابان را بگیرد و مدرسه بسازد. تمامی افراد محل خانه خود را میفروشند جز یک زن تنها که حتی به قیمت بالاتر حاضر نیست خانهاش را بفروشد. زنی که گذشته درخشانی ندارد و همه او را به عنوان رقاصه دوران طاغوت میشناسند. او تنها در یک صورت حاضر است خانهاش را بفروشد. او شرط گذاشته با حاج امین بازاری متدین و معتبر تهران به شکل حضوری دیدار کند. اما کسی نمیداند که این زن حقیقتا کیست و چه اسراری در سینه دارد. رازهایی که به پسر حاج امین مربوط میشوند. سیدمهدی شجاعی همچون دیگر داستانهایش در اینجا نیز یک موضوع جذاب را با مضامین آیینی و اخلاقی درآمیخته است. در این داستان با آدمهای خاکستری روبرو هستیم که یک اتفاق سبب میشود انقلابی در زندگی و باورهایشان اتفاق بیافتد. شهید مصطفی چمران از جمله شخصیتهایی است که شجاعی ارادات ویژهای نسبت به او دارد و در چندین اثر تلاش نموده ابعاد مختلف فکری و عملی این مرد بزرگ را با قلمش به تصویر کشد. در این اثر نیز با الهام از زندگی این شهید داستان پسری را میگوید که از فرش به عرش رسید.
کتاب آفتاب در حجاب
حضرت زینب (سلام الله علیها) پیغمبری بود که اسلام حسینی را تا کاخهای اموی برد و نگذاشت عَلَمی که امامش بلند کرده بود بر زمین بماند. در این اثر سیدمهدی شجاعی به سراغ بانویی رفته که شاهد مصیبت و مظلومیت پنج تن آل عبا بود اما در راه ولایت و عدالت نشکست و فرو نریخت بلکه وظیفه خود را به نحو احسن جرا نمود. عمده تلاش نویسنده در این است که از زمان حضور بانو از کربلا تا اسارت و بازگشت به مدینه را روایت نماید. جایی که ایشان نقش محوری خود را ایفا میکنند، از سویی قیام امام پیشین را راهبری میکنند و از سوی دیگر جان امام حاضر را مراقبت مینمایند. او با مراجعه به متون مقاتل و بهرهگیری از خطبههای عقیله بنی هاشم تلاش نموده گوشهای از حماسه زینبی را آشکار سازد و عظمت این بانوی جلیل القدر را بر مخاطب هویدا سازد.
سیدمهدی شجاعی را میتوان خادم دین و اهل بیت در قاموس کلمات دانست. مردی که قلمش را جهت ترویج فرهنگ شیعی به حرکت درآورد و کاملا مشهود است که نگاه لطف اهل بیت به کار ایشان برکت داده است. اگر به کتابخانه اهل کتاب سر بزنید و کتابهای سیدمهدی شجاعی را از قفسه بیرون آورید در جای جای سطور کاغذ نم زده را خواهید دید. چه بسیار چشمانی که عطر غمی که از جملات این مرد برمیخیزد را تاب نیاوردند و در میان روضه بیصدای کلمات اشک باران گشتند. نیک که بنگری درخواهی یافت که خود سید نیز این کلمات را نه با قلم و جوهر بلکه با خون جگر خویش نوشته است چرا که امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند:«سخن چون از قلب خارج شود لاجرم بر قلب وارد گردد.» شما برای ما بنویسید که با مطالعه آثار سیدمهدی شجاعی چه احوالی را تجربه کردهاید.