کتاب‌هایی درباره عفاف و حجاب، بهترین رمان‌ها درباره حجاب

 تحریریه کتاب‌رسان
مدت مطالعه ۱۰ دقیقه
دسته بندی: معرفی کتاب،راهنمای خواندن
کتاب‌هایی درباره عفاف و حجاب، بهترین رمان‌ها درباره حجاب کتاب‌هایی درباره عفاف و حجاب، بهترین رمان‌ها درباره حجاب

به واسطه وسعت مسئله حجاب و محدود نشدن آن به سرزمین یا فرهنگی خاص، داستان‌ها، برداشت‌ها و دیدگاه‌های متفاوتی درباره آن وجود دارد. از دخترانی که در سرزمین‌هایی با فضای غیرمذهبی حجاب را انتخاب می‌کنند تا دختران مسلمانی که درباره چگونگی و لزوم  رعایت حجاب سوال‌های مختلفی دارند.

حجاب در ادبیات

ادبیات به عنوان عضو برجسته‌‌ و فعال در هر سرزمین، سهم زیادی در بازنشر مسائل برجسته هر جامعه دارد. حجاب نیز یکی از مسائل پر رنگ در جامعه ماست که به خوبی جای خود را میان جهان ادبیات و رمان‌ها باز کرده. در ادامه به معرفی بهترین رمان‌ها درباره حجاب می‌پردازیم.

5 رمان با موضوع حجاب

1- ستاره‌ها چیدنی نیستند

سارا به صحبت‌های سخنران گوش می‌داد. احساس می‌کرد چیزی در وجودش تغییر کرده. اولش آمده بود به مجموعه جلسات نشست‌های اسلامی تا برای کارش مدارک بیشتری جمع کند. او خبرنگار ساکن آمریکا بود که همراه با تیمش برای دادن جلوه ضد زن به حجاب تلاش می‌کرد. در تمام مدتی که او در جلسات شرکت می‌کرد تا سوژه جدیدی برای پایین کشیدن فلسفه پوشش و حجاب پیدا کند؛ با دختری ایرانی که به واسطه پناهندگی سیاسی از کشورش خارج شده بود، ارتباط داشت. 

برای تاییدشدن پناهندگی آن دختر، به او مشورت می‌داد تا کارها و تبلیغاتی ضد ایران و پوشش قانونی آن داشته باشد. حالا با شنیدن استدلال و بررسی که از همه جوانب برای حجاب می‌شنید، نظرش تغییر کرده بود. سارا خوب می‌دانست با ایجاد تغییر بزرگی چون داشتن حجاب، طوفانی از تغییرات ناخواسته در زندگی‎‌اش پیش می‌آیند. از دست دادن کار و حمایت خانواده، بخشی از آن تغییرات بود. اما چه طور می‌توانست نسبت به مسئله‌ای که این همه برای زن ارزش قائل است بی‌تفاوت باشد؟ مگر او همیشه این را نخواسته بود؟ 

معادلات سارا به هم خورد. وقتی دید میان دین‌های مختلف، دینی که بیشتر از همه هوای زنان را داشته اسلام بوده! وقتی شنید حجاب نه بهانه‌ای برای بستن دست و پای زن؛ بلکه اتفاقا برای فعالیت موثر او در جامعه است…

کتاب ستاره‌ها چیدنی نیستند ماجرای تحول این دختر آمریکایی است که در خلال داستان مخاطب را با مطالبی سازماندهی شده و جان‌دار از فلسفه حجاب آشنا می‎‌کند.

این کتاب به قلم محمدعلی حبیب اللهیان نوشته شده و پس از انتشار به سبب اینکه رمانی بود با رویکرد مقاله‎‌ای_تحقیقی مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت.

«ستاره‌ها چیدنی نیستند» از دفتر نشر معارف روانه بازار شده است.

2- حریر

حریر نشسته بود روی اسبش. توی دلش قند بود که پشت قند آب می‌شد. موهای بلندش که تازه از زیر لایه‌های نرم حنا بیرون آمده بودند؛ مثل لپ‌هایش سرخ شده بود. حریر عروس بود و مردم ده دورش را پر کرده بودند. اسبش خرامان خرامان می‌‌رفت تا خانه. اما راست است که گفته‌اند که کسی از یک دقیقه بعد خود خبر ندارد! مگر حریر و داماد خبر داشتند که قبل از رسیدن به خانه، عروسی به هم می‌خورد؟!

بله. عروسی را ممد بغدادی و دار و دسته‌اش خراب کردند. نقل مملکت بی‌شباهت به زندگی حریر نبود! دست نشانده‌های شاه، خود را صاحب همه چیز و همه کس می‌دانستند! ممد بغدادی وکیل‌باشی رضاخان بود. وقتی رسید بین جماعت، به زور دخترک را از اسب خودش پایین کشید و با خود برد! 

دخترک شده بود مثل سیبی که بیافتد توی آسمان و هزار چرخ بخورد. به خودش که آمد، دید در عمارت بلور کار می‌کند. عمارتی که مال شاه بود و خانواده‌اش. حریر حالا از نزدیک خیلی چیزها را می‌دید و درک می‌کرد. به حساب سوادی که از عمویش یاد گرفته بود، شد چشم و گوش عمارت!

تلاش‌های او برای برگشتن به روزگار آزادی و زندگی خودش، ناکام می‌ماند تا روزی که در حرم حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها)، زن‌های خانواده شاه در شاه‌نشین ایوان آینه نشستند. یکی یکی چارقد را از سر بیرون کشیدند و حجاب را از سر درآوردند. غوغایی در حرم به پا شد. مردم از صحن آنها را می‌دیدند و خونشان به جوش می‌آمد.

میان همین شلوغی‌ها، حریر ناگهان چیزی را دید که باورش سخت بود…

رمان تاریخی اجتماعی «حریر» به قلم فاطمه سلطانی نوشته شده که با زبان داستانی سراغ حجاب در برهه‌ای از تاریخ معاصر ایران زمین رفته است.

 انتشارات کتابستان این رمان عاشقانه را منتشر کرده است.

3- اوسنه گوهرشاد

بعد از آنکه توافق شد تا عقد تازه عروس و داماد را در حرم امام رضا (علیه‌السلام) بخوانند؛ عروس و خانواده‌ها رفتند بازار برای خرید. مادر داماد با وسواس چندین طاقه پارچه گلدار و رنگی را باز کرد و رویشان دست کشید. بالاخره یک پارچه نظر همه را جلب کرد. صاحب حجره زیر لب بسم الله گفت. پارچه را متر زد و برید. وقتی عروس سراغ خیاط را برای دوختن چادر گرفت؛ مرد جواب داد: «دوختن چادر ممنوع شده خواهر! ببرید خونه خودتون و خودتون بدوزید بی‌‎‎دردسر!»

هر صبحی که آفتاب به زمین می‌تابید، بساط ظلم شاه به مردم هم پهن می‌شد. از طرفی قانون کشف حجاب را آورده بود و از طرف دیگر سر کردن کلاه شاپو اجبار شده بود.

قوانینی که شاه به زور بر مردم اجبار می‌کرد؛ صدای اعتراض همه را بلند کرده بود. بلاخره در روز ۲۱ تیر ماه سال  ۱۳۱۴ مردم برای اعتراض به اوضاعی که برایشان دردسر درست کرده بود، در مسجد گوهرشاد جمع شدند. 

یک طرف ماجرا دامادی بود که در مسجد گوهرشاد میان مردم معترض ایستاده بود و طرف دیگر فتح‌الله پاکروان که استاندار خراسان بود و میل داشت صداها را چنان ساکت کند که گویی هرگز صدایی نبوده.

«اوسنه گوهرشاد» داستان سرخ آن روزهاست. داستان شاهدانی که رد خون مردم بی‌گناه را روی کاشی‌های آبی و فیروزه مسجد گوهرشاد دیده‌اند.

«اوسنه گوهرشاد» به قلم سعید تشکری نوشته شده و انتشارات به‌ نشر آن را روانه کتاب‌فروشی‌ها کرده است.

4- دختران آفتاب

مریم پای تخت مادرش نشسته بود. از هر کمدی تکه‌ای لباس آویزان بود. انگار لباس‌های مامان می‌خواستند برسند به ساک وسط اتاق. مریم نمی‌دانست چه‌طور مادرش را راضی کند که از خانه نرود. با خودش فکر کرد مادرش سینما را بیشتر دوست دارد یا دخترش را؟! 

او یک زن هنرپیشه اسم و رسم دار بود که بر سر شرایط کاری، با همسرش دچار اختلاف نظر شده بود. دختر جوانش از کم‌بودن محبت مادر رنجیده بود و حالا زندگی سه نفره‌شان در خطر فروپاشی به خود می‌لرزید. کلاف این زندگی آنقدر در هم پیچید که یک روز مریم ساکش را بست و بی‌خبر از خانه زد بیرون. سر مریم پر از هزار سوال بود.
واقعا یک مادر در زندگی چه کاری باید بکند؟
مادر باشد یا هنرپیشه بماند؟
دوتایش را نمی‌تواند با هم داشته باشد؟
پدرش واقعا مرد خودخواهی بود که می‌خواست دست مادر را در زندگی ببندد؟
پس سهم مریم و پدرش از مادر چه بود؟
تنها چیزی که از خودش می‌دانست این بود که هرگز با ازدواج کردن خودش را درگیر زندگی و خواسته‌های دیگران نمی‌کند!

مریم با همان ذهن آشفته راهی سفری شد که در آن چند دختر هم سن و سال خودش همسفر شد. هر کدام از آن دخترها به نحوی با مسئله و شناختن جایگاه درست زن درگیر بودند. از حجاب و اشتغال زن تا وظایف حذف نشدنی از مسائلی بود که در بحث‌های آنها مطرح شد. مریم هم کم‌کم سفره دلش را باز کرد بلکه راهی برای حل مشکل پیدا کند. آن سفر برایش پر از حرف و خاطره شد. سفری که بدون یکی از دختران همسفر به پایان رسید.

کتاب دختران آفتاب نوشته امیرحسین بانکی، بهزاد دانشگر و محمدرضا رضایتمند در نشر سروش چاپ شده است.

این کتاب در قالب رمان به سوالات مهم و برجسته در زمینه حقوق و وظایف بانوان پاسخ داده و شبهات متعددی در حوزه زنان و خانواده را بررسی کرده.

5- نفس

لیلا توی آینه به خودش نگاه کرد. مدتی بود که تغییرات زیادی در خودش ایجاد کرده بود. حجابش را برداشته و برای جلب توجه مسعود، پسری که به او وعده ازدواج داده بود، هر تلاشی می‌کرد.

دلهره دست از سر لیلا برنمی‌داشت. رفتارهای دوگانه مسعود که یک بار موافق او و یک بار بی‌تفاوت نشان می‌داد، لیلا را تا دیروقت بیدار نگه می‌داشت. چشم‌های گود افتاده و پر از خون لیلا، خبر از منجلاب عشقی می‌داد که با تلاش‌های مسعود برای سواستفاده ادامه داشت.

لیلا حالا در تقابل با فضای سنتی خانواده و مدرن شدنی که از خود می‌خواست گیر کرده بود. جوان بود و انتظار داشت با شبیه شدن به اکثر دوستانش، به خواستنی‌هایش برسد. او مشکل را در سبک زندگی خود می‌دانست که محدودش کرده بود.

کتاب نفس به قلم بهزاد دانشگر روایتی واقعی از زندگی دختری به نام لیلا است که برخلاف تصورش، با تغییراتی که در شرایط خود ایجاد کرد، روز به روز از حال خوب دورتر ‌شد! نویسنده با حفظ اتفاقات اصلی، ماجرای زندگی دختر را به رمانی خواندنی و پرکشش تبدیل کرده است.

«نفس» از انتشارات تلاوت آرامش منتشر شده است.

 

ورق پنهان!

بهترین رمان‌ها درباره حجاب را مطالعه کنید. به دیدگاه‌های مختلفی که در میان این کتاب‌ها پرداخته شده فکر کنید. کدام‌یک از آنها مطالب جدید و نکات مهم‌تری از حجاب را بیان کردند که تا به حال به آن توجه نکرده بودید؟

سفری کوتاه برای کتاب

از بین بهترین رمان‌ها درباره حجاب که معرفی شد کدام را مطالعه کرده اید؟ نظرتان چیست که کتاب را به سفری کوتاه‌مدت به خانه دوست یا آشناهایتان بفرستید؟

حتما این کتاب‌ها برای دوستانتان هم مطالب جدید و قابل توجهی خواهند داشت. حجاب از دسته مسائلی است که تمام بانوان به نحوی با آن مواجه می‌شوند. چقدر خوب است که این مواجه با آگاهی از زوایای مختلف آن اتفاق بیفتد. کتاب‌ها رو بخوانید و با همدیگر در موردشان بحث و گفتگو کنید. به نظر شما این روایت‌ها چقدر صادق است؟