کتاب ستارهها چیدنی نیستند نوشته محمدعلی حبیباللهیان از نشر معارف، داستانی پرکشش و تأملبرانگیز است که با زبانی روان و روایتپردازی دقیق، خواننده را به دل تجربهای انسانی و درونی میبرد؛ تجربهای که در آن، هویت، آزادی، و انتخاب معنای تازهای پیدا میکنند.
قصه درباره دختری جوان به نام سارا است که در جامعهای غربی بزرگ شده و از کودکی در فضایی نفس کشیده که آزادی، برابری و استقلال زن، شعارهای تکراری آن بوده است. اما هرچه بزرگتر میشود، احساس میکند در پشت این شعارهای رنگارنگ، چیزی کم است. نوعی احساس تهی بودن، دلگرفتگی و گمشدگی که نمیگذارد با آرامش درونی زندگی کند. این حس، درست از جایی بیشتر میشود که سارا در محل کارش، با دختری مسلمان روبهرو میشود. دختری با پوششی متفاوت و نگاههایی پر از اطمینان. برخلاف تصور سارا، آن دختر نه تحت فشار خانواده است، نه عقبمانده از دنیا، بلکه انگار چیزهایی را فهمیده که سارا هنوز درکش نکرده.
سارا که همیشه با دیدی انتقادی و شکآلود به دین و مخصوصاً اسلام نگاه میکرده، حالا با کنجکاوی وارد مسیر تازهای میشود. در جلساتی شرکت میکند که در آن درباره زن، آزادی، معنای زندگی و مسئولیت انسانی صحبت میشود. اما نکته اینجاست که هیچکدام از این بحثها، نه خشکاند و نه تحمیلی. بیشتر شبیه گفتگوهایی هستند که جرقهای در ذهن و دل سارا میزنند. آرامآرام، او به مرور چیزهایی میرسد که تا قبل از آن، حتی به زبان آوردنش برایش سخت بود.
در کنار این تحولات درونی، رابطهای دوستانه میان او و پسری به نام فرهاد شکل میگیرد. رابطهای که ابتدا از همفکری و دغدغههای مشترک شروع میشود، اما بهمرور رنگ محبت میگیرد. با این حال، نویسنده آنقدر دقیق است که اجازه نمیدهد این خط عاطفی، مخاطب را از اصل داستان دور کند. بلکه این رابطه، فرصتی میشود برای سارا تا انتخابهایش را عمیقتر و جدیتر بسنجد. وقتی تصمیم به تغییر میگیرد، با مخالفتها، قضاوتها و گاهی توهینهای اطرافیانش روبهرو میشود. اما حالا دیگر او آن دختر سابق نیست. چیزی در درونش رشد کرده که نمیگذارد عقبنشینی کند.
این داستان، تنها درباره یک انتخاب دینی نیست. بلکه درباره انسانهاییست که بهدنبال معنا، آرامش و هویت واقعی هستند. کسانی که حاضرند خلاف جریان حرکت کنند اگر بدانند این راه، به روشنایی میرسد. نویسنده با مهارتی قابلتحسین، بدون شعار دادن، خواننده را با خود همراه میکند. او سعی نمیکند چیزی را ثابت کند یا کسی را قانع کند، بلکه فقط درِ تجربهای متفاوت را باز میگذارد.
ستارهها چیدنی نیستند کتابی است که میتواند ذهن مخاطب جوان را روشن کند، بیآنکه او را خسته یا دلزده کند. کتابی که اگر با دل خوانده شود، شاید برای همیشه جرقهای از تغییر را در دل خوانندهاش روشن نگه دارد.
کتاب ستارهها چیدنی نیستند را به نوجوانان و جوانانی پیشنهاد میکنیم که دلشان پر از سؤال است؛ درباره هویت، آزادی، دین، زن بودن و معنا داشتن زندگی. مخصوصاً اگر درگیر تردیدهایی درباره دین هستند یا با ظاهر دینی ارتباط عاطفی برقرار نمیکنند، این کتاب میتواند بدون زور و نصیحت، با قصهای ساده و انسانی، سرِ صحبت را با دلشان باز کند. همچنین برای پدر و مادرهایی که میخواهند فرزندانشان با حجاب و مفاهیم دینی از راهی دلنشین و غیرمستقیم آشنا شوند، این داستان انتخابی مؤثر و عمیق است. این کتاب حتی برای آنهایی که اهل مطالعه رمان نیستند هم جذاب و خواندنی خواهد بود.
روزهای هفته یکی پس از دیگری سپری شد و بالآخره هشتمین یک شنبه از سلسله نشست های برای همه خانم های دنیا» فرا رسید. جلسه با تلاوت آیاتی از قرآن مجید آغاز شد. خانم حکیمی پس از خوش آمدگویی به حضار از خانم دکتر مجیدی دعوت کرد تا در جایگاه قرار گیرد و مطالب خود را ارائه نماید. دکتر مجیدی با حضور در جایگاه، ضمن تشکر از شرکت کنندگان از حضور فعال آنها در گروه مجازی مربوط به نشست هم قدردانی کرد و در ادامه مطالب گذشته اش گفت:
.... در جلسات گذشته برای حجاب سه دلیل منطقی و همه پذیر بیان کردیم تاریخ امنیت اجتماعی و امنیت خانوادگی از چیزهایی که در جلسات توسط دوستان عزیز مطرح شد و بعد از اون هم در گروه مجازی به اشتراک گذاشتید میشه حدس زد که غالب دوستان این دلایل رو پسندیده ان اما صحبت درباره چهارمین دلیل رو با دعوت از دختر گلمون الای عزیز، شروع می کنم که خیلی از شما با نام ایشون آشنا هستید. با تشویق شما، از خانم الا گاندرسون دعوت میکنم تا به جایگاه بیان.
نظرات