کتاب «ستاره ها چیدنی نیستند» به نوشتۀ حجتالاسلام محمدعلی حبیباللهیان در زمستان 1400 توسط نشر معارف برای اولین بار به چاپ رسید. این کتاب پر طرفدار به چاپ سی و هشتم خود رسیده است.
داستان این کتاب روایت دختری است به نام سارا که در مرکزی زیر نظر وزارت امور خارجه آمریکا کار میکند.فعالیت این مرکز متمرکز بر زنان شرقی به خصوص مسلمان است و با موضوعاتی مثل آزادی زنان، روا داشتن ظلم بر زنان، خشونت اسلام برعلیه زنان و ...سعی بر تخریب فرهنگهای اسلامی به خصوص حجاب مینمایند.سارا در خلال همین فعالیتها با شخصیتهایی آشنا میشود که برای فرار از کشورشان، مجبور به خیانت وشهادت دروغ علیه کشورشان میشوند.
سارا برای تحقیق در مورد اسلام،پایش به مرکز مطالعات اسلامی نیویورک باز میشود و در جلساتی با عنوان (برای همه خانمهای دنیا) شرکت میکند.
این کتاب با بیان جلسات، به جایگاه حجاب در فرهنگ ها و ادیان مختلف میپردازد و به دور از تعصب و در اوج مباحث منطقی حجاب میپردازد. سارا که حالا با شرکت در چندین جلسه به اسلام روی آورده و پوشش اسلامی را انتخاب کرده، مورد سرزنش خانواده و اطرافیانش قرار گرفته و مشکلات اساسی برای وی بوجود میآید. در خلال همین جلسات سارا با فرهاد که دانشجوی جامعه شناسی است آشنا میشود و علاقه بینشان باعث تغییر زندگی سارا میشود.
دوست خوب یعنی سارا، که در این مسیر نورانی دست دوست خود را گرفت. ماشا دوست سارا هم به اسلام روی میآورد و داستان پر فراز نشیبشان شروع میشود.
این کتاب در سیزده فصل نگاشته شده است.
در برشی از کتاب میخوانیم:
روزهای هفته یکی پس از دیگری سپری شد و بالآخره هشتمین یک شنبه از سلسله نشست های برای همه خانم های دنیا» فرا رسید. جلسه با تلاوت آیاتی از قرآن مجید آغاز شد. خانم حکیمی پس از خوش آمدگویی به حضار از خانم دکتر مجیدی دعوت کرد تا در جایگاه قرار گیرد و مطالب خود را ارائه نماید. دکتر مجیدی با حضور در جایگاه، ضمن تشکر از شرکت کنندگان از حضور فعال آنها در گروه مجازی مربوط به نشست هم قدردانی کرد و در ادامه مطالب گذشته اش گفت:
.... در جلسات گذشته برای حجاب سه دلیل منطقی و همه پذیر بیان کردیم تاریخ امنیت اجتماعی و امنیت خانوادگی از چیزهایی که در جلسات توسط دوستان عزیز مطرح شد و بعد از اون هم در گروه مجازی به اشتراک گذاشتید میشه حدس زد که غالب دوستان این دلایل رو پسندیده ان اما صحبت درباره چهارمین دلیل رو با دعوت از دختر گلمون الای عزیز، شروع می کنم که خیلی از شما با نام ایشون آشنا هستید. با تشویق شما، از خانم الا گاندرسون دعوت میکنم تا به جایگاه بیان.
نظرات