کتاب ناگرا نوشته زهره میرباقری و منتشرشده از سوی انتشارات روایت فتح، روایتی صمیمی و مستند از زندگی و فعالیتهای مجید جیرانپور خامنه، نخستین خبرنگار رادیویی سپاه در دوران دفاع مقدس است. این اثر، خواننده را به دل ماجراهای کمتر دیدهشدهای از جنگ میبرد؛ جایی که تصویر نیست، اما صدا هست؛ صدایی که سند مظلومیت و شجاعت مردم ایران شد.
جیرانپور، نوجوانی انقلابی بود که برای تحصیل به آمریکا رفت، با جریانهای فکری مبارز آشنا شد و پس از پیروزی انقلاب به ایران برگشت. اما مسیر زندگیاش وقتی معنا یافت که وارد جبههها شد؛ نه با اسلحه، بلکه با دستگاهی به نام «ناگرا». او راوی صداهایی شد که از دل آتش و خون بیرون میآمدند؛ گزارشهایی بیپیرایه، صادقانه و لحظهبهلحظه از خط مقدم.
در حالی که ناگرا بر دوشش سنگینی میکرد، با جسارت در زیر باران گلوله دشمن پیش میرفت و وقایع جنگ را ثبت میکرد. در تمام سالهای جنگ، ناگرا نهفقط ابزار کارش، بلکه همراه وفاداری بود که حقیقت را ثبت میکرد، آنجا که حتی دوربینها هم از ثبت واقعیت عاجز بودند. او صدای مردمی را ضبط کرد که مظلوم بودند اما ایستادگی کردند؛ صدای رزمندگانی که با شجاعت، تاریخ ساختند.
ناگرا نهفقط یک روایت شخصی، بلکه بازتاب نقش حیاتی و فراموششدهی خبرنگاران جنگ است. روایت خبرنگاری که جانش را به دوش میکشید تا حقیقت را حفظ کند. این کتاب را باید خواند تا فهمید صدایی که در میدان مین ضبط شده، گاهی از هزار تصویر، رساتر است.
به علاقهمندان تاریخ انقلاب و دفاع مقدس، خبرنگاران، مستندسازان، و تمام کسانی که میخواهند بدانند چگونه یک صدا میتواند حقیقت را برای همیشه زنده نگه دارد.
روز دوازدهم بهمن وقتی خبر ورود امام خمینی به ایران را شنیدم، از خوشحالی می خواستم پر در بیاورم احساس شادمانی ام قابل وصف نبود. رویاهایمان داشت به واقعیت بدل میشد همگی آماده شدیم تا در زمان موعود سفارت را بگیریم. من هم برای چهل روز بعد بلیت گرفته بودم که به لبنان بروم
یادم است وقتی از دانشگاه رسیدم سریع موج رادیو ایران را گرفتم این صدا هنوز هم در گوشم زنگ میزند اینجا صدای انقلاب است.» و بعد سرود ای ایران ای مرز پرگهر» پخش شد نمیتوانم حس شادمانی ام را در قالب نوشتار وصف کنم با هیجان وصف ناپذیری با گروه تماس گرفتم و در حالی که از خوشحالی در پوستم نمی گنجیدم گفتم تو ایران انقلاب شده!»
نظرات