کتاب قدرت داستان گویی در کسب و کار، نوشتهی کیندرا هال با ترجمهی روان و دقیق نرگس قاسمی، از انتشارات آریانا قلم، اثری برجسته و تحولآفرین در حوزهی مدیریت و بازاریابی است. این کتاب، که در فهرست پرفروشهای والاستریت ژورنال و نیویورک تایمز جای دارد، با نثری شیوا و مثالهایی واقعی، نقش بیبدیل داستانگویی را در موفقیت کسبوکارها به تصویر میکشد. کیندرا هال، سخنران و داستانگوی حرفهای، با تکیه بر تجربیات خود و سازمانهای بزرگی چون فیسبوک و هاروارد، نشان میدهد که چگونه داستانها میتوانند شکافهای ارتباطی را پر کرده و پیامها را ماندگار کنند.
در عصری که رقابت در بازارها شدت گرفته و جلب توجه مخاطب دشوارتر از همیشه شده، قدرت داستان گویی در کسب و کار راهکاری خلاقانه ارائه میدهد: روایتهایی که قلب و ذهن مشتریان را تسخیر میکنند. هال چهار نوع داستان کلیدی را معرفی میکند: داستان ارزش، داستان بنیانگذار، داستان هدف و داستان مشتری. این داستانها نهتنها هویت برند را متمایز میسازند، بلکه کارکنان را به مبلغان پرشور و مدیران را به رهبران الهامبخش بدل میکنند. او با زبانی ساده و ساختاری منسجم، خواننده را گامبهگام به سوی کشف و روایت داستانهای اثرگذار هدایت میکند، بیآنکه داستانگویی را به فرایندی مکانیکی یا صرفاً خلاقانه تقلیل دهد.
ترجمهی نرگس قاسمی، با دقت و شیوایی، مفاهیم پیچیده را به زبانی قابلفهم و دلنشین به مخاطب فارسیزبان منتقل کرده و کیفیت چاپ و صفحهآرایی آریانا قلم، لذت مطالعه را دوچندان ساخته است. این کتاب برای مدیران، کارآفرینان، بازاریابان و هرکسی که در پی اثرگذاری عمیقتر بر مخاطبان است، منبعی ضروری است. قدرت داستان گویی در کسب و کار نهتنها ابزارهایی عملی برای تحول کسبوکار ارائه میدهد، بلکه با دعوت به بازنگری در نگرش به خود و برند، خواننده را به خلق روایتهایی ترغیب میکند که در ذهن و قلب مخاطب جاودانه شوند.
این کتاب را به مدیران، کارآفرینان، بازاریابان و سخنرانانی پیشنهاد میکنم که به دنبال ایجاد ارتباطی عمیقتر با مخاطب و متمایز ساختن برند خود هستند. همچنین برای کسانی مفید است که میخواهند مهارت داستانگویی را به ابزاری قدرتمند در رشد کسبوکارشان تبدیل کنند.
اگر قبلاً کتابی درباره داستان پردازی خوانده باشید، احتمالاً اصطلاح«قهرمان» را شنیده اید. اگر هم این اولین کتاب در زمینه داستان پردازی است که میخوانید به احتمال زیاد پیام های انگیزشی ای را در اینستاگرام دیده اید که به شما میگویند قهرمان داستان خودت باش.» و بله، ایده قهرمان ایده ای کلاسیک است اما وقتی نوبت داستان گویی در کسب و کار میشود این اصطلاح به نظرم ترسناک و کمی گیج کننده می شود. واژه قهرمان این طور القا میکند که باید حتماً کاری حماسی انجام دهید یا حداقل لباس عجیب غریبی بپوشید و موهایتان موج دار باشد تا داستانی برای گفتن داشته باشید البته این موضوع خیلی هم دور از واقعیت نیست
اما آنچه داستان لازم دارد خیلی ساده تر از این حرف هاست.
ما به قهرمان احتیاج نداریم به شخصیتی ملموس احتیاج داریم. کسی که برایمان اهمیت داشته باشد و با او ارتباط برقرار کنیم.
واضح تر بگویم شخصیت اسم شرکت نیست. ارزشی نیست که فرد به آن متعهد باشد. انبوه مردم هم نیست حتی گروه کوچکی از مردم هم نیست. داستان به یک یا چند تک شخصیت نیاز دارد که بتوانیم تک تکشان را شناسایی و با آنها ارتباط برقرار کنیم.
نظرات