استراتژی در یک کسبوکار، مجموعۀ ابتکارات راهبردی و برنامهریزی برای دستیابی به چشماندازهایی است که با کسب مزیت رقابتی، ارزش سازمان را در فضای اقتصادی بالا میبرد. البته این تعریف را میتوانیم به شکلی سادهتر هم بازگو کنیم. شما یک معمار هستید و سازمان شما، یک ساختمان است. اهداف بلندمدت شما نقشۀ آن، منابع انسانی شما اسکلت آن و سرمایۀ شما فونداسیون آن است. با این وجود یک عنصر اساسی باقی میماند که بدون آن، ساختمان شما با کوچکترین ضربهای فرو خواهد ریخت: نظارت و ارزیابی استراتژی در یک سازمان؛ یا همان چیزی که قرار است این بنا را «ضد زلزله» کند.
کتاب «کنترل و پایش استراتژی» بر روی این مفهوم کلیدی تمرکز میکند که شاید در نگاه اول ضرورت آن بدیهی به نظر برسد، اما این کتاب در همان ابتدا شما را با نمونههای عظیمی که از این عنصر حیاتی غافل بودهاند، حیرتزده خواهد کرد! کنترل و پایش استراتژی مفهوم ظریفی است که اگر نباشد، سازمان تبدیل به یک جنگل بیرحم میشود و اگر بیش از حد سخت گرفته شود، روحیه و خلاقیّت از آن رخت میبندد. بنابراین رویکرد شما در برخورد با قوانین، تناسب نزدیکی دارد با میزان انعطاف شما در برابر نبود آنها. اینجا جایی است که کتاب کنترل و پایش استراتژی وارد عمل میشود، دست بر مثالهای چشمگیر در سطح ملّی و جهانی میگذارد و با ارائۀ تعاریف دقیق علم مدیریت، سه هدف نهایی کنترل را بنا میکند:
۱. اعتمادپذیری؛ یا اعمال نظارت برای جلوگیری از وارد شدن خدشه به اعتبار کسبوکار
۲. حفظ منافع ذی نفعان؛ یا برقراری سازوکارهای کنترلی برای حفظ حقوق ذینفعان
۳. آیندۀ مطمئن؛ بهرهگیری از نظام پایشی صحیح برای تضمین آینده و بقای سازمان
این تعاریف دقیقاند، اما بازهم کار را سخت و پیچیده میکنند! به شکل سادهتر، حتی پس از تکمیل سازه و خصوصاً در شروع کار، شما باید مراقب باشید که زیبایی نمای بیرونی و داخلی ساختمان به خاطر شرایط محیطی بههم نریزد (اعتمادپذیری)، کارگران شما مصالح و تیرآهن و سیمان کِش نروند! (حفظ منافع ذی نفعان) و همیشه به فکر ارتقای کیفیت پلّهها، عملکرد درست آسانسورها، برخورداری از سیستمهای ایمنی، ترمیم ایزوگام و... باشید (آیندۀ مطمئن). این تنها سه هدف اصلی کتابی است که «دکتر مجتبی لشکربلوکی»، استاد مدیریت استراتژیک دانشگاه شهید بهشتی، در کتاب خود طرح میکند و با هدف ایجاد فضایی آگاه در کسبوکارهای ایرانی، در فصلهای بعدی به معرفی ابزارهای کنترل برای بهرهگیری از اعداد و ارقام سازمانی میپردازد.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانیم:
«کنترل محتوای استراتژی یعنی اطمینان از صحّت استراتژی. برای این کار باید با بررسی مفروضات استراتژی مطمئن شویم که آیا راهی که انتخاب کردهایم درست است یا نه، استراتژی و اهداف استراتژیک درستاند یا نه. کنترل مفروضات برای این است که بدانیم آیا فرضیات تعیینشده در زمان تدوین استراتژی و اجرایش، هنوز اعتبار دارند. در رویکرد متعارف به برنامهریزی، افراد یک آیندۀ محتمل را در نظر میگیرند؛ اما چنین رویکردی قطعاً در مواجهه با آیندۀ بلندمدت با مشکلات متعدّدی مواجه میشود، چرا که پیشبینیهای اینچنینی دربارۀ آیندۀ بلندمدت، بیتردید قرینِ اشتباه است. هیچکس قادر نیست که همۀ عدم قطعیتهای آینده را به خوبی بشناسد و دربارۀ وضعیت نهایی آنها نظر قطعی بدهد. باید به چندگانگی آینده و ظهور سناریوهای مختلف معتقد بود.
اگر مفروضات زیربنایی یک استراتژی، مخدوش یا نقض شوند، همۀ برنامهها و اقداماتی که بر پایۀ درستی آنها تهیه شدهاند به شکست میانجامند. گاهی اوقات مفروضات استراتژی تغییر اساسی ندارند، اما فرصتها و تهدیدهای دیگری ظهور میکنند که لازم است استراتژیها اصلاح، تکمیل یا تقویت شوند. کنترل فرضیات و کنترل اجرا ماهیتاً کنترل متمرکزند، اما نظارت وسیع استراتژیک برای زیر نظر گرفتن بخش وسیعی از رخدادهای درون و بیرون شرکت است که روی سازمان تأثیر دارد. نظارت استراتژیک باید حتّیالمقدور غیرمتمرکز باقی بماند و به صورت فعّالیت آزاد شناخت محیط باشد. این ابزار کنترلی با تشخیص زودهنگام تغییرات محیطی مؤثر بر استراتژی، زمینهساز اصلاح و بهبود استراتژی است.»
نظرات