فلسفه از جمله علوم مادری است که چیستی اشیاء و حقیقت هستی سوال محوری آن است و از دو هزار و ششصد سال پیش محافل علمی بسیاری برقرار بوده تا به این سوالهای اساسی پاسخ گویند. ورود فلسفه یونانی به جهان اسلام و تطور آن در اندیشه اسلامی سبب شد تا فلسفه تازهای متولد گردد که با مفاهیم عرفانی و اعتقادی دین اسلام درهم آمیزد و به حکمت متعالی منجر گردد که ماحصل قرنها بحث و تضارب آراء است. حاصل این مکتب فلسفهای موحدانه و اثبات کننده خداوند به عنوان ذات هستی بخش و قادر مطلقی است که عالم از او نشات میگیرد و تکیه بر او دارد. در مقابل آن، سیر فلسفه در مغرب زمین به شکل دیگری رقم خورد. اندیشمندان غربی بعد از دوره رنسانس و جدایی مسیر علم از دین به سمت و سویی رفتند که جهان مجرد و غیر ماده را نفی نمودند و براهین دینی برای اثبات خداوند و جهان اخروی را کنار گذاشتند. از جمله مکاتب ماحصل این جریان میتوان به مکتب ماتریالیسم دیالکتیک اشاره کرد. فلسفهای که در قرن بیستم طرفداران بسیاری پیدا کرد و حتی سنگ بنای حاکمیتهای سیاسی چپ نیز بود.
متفکران اسلامی معاصر همچون علامه طباطبایی بر آن شدند تا با تبیین مجدد مبانی فلسفه اسلامی و توضیح مباحثی که منجر به اثبات ذات حق تعالی میشوند در مقابل این فلسفههای نوین مادیگرا بایستند. ایشان با شرح مقدمات فلسفه اسلامی و آوردن برهان بر اصول حکمت متعالی تلاش داشتهاند تا در آن فضای غبارآلود و تاریک به روشنگری جهان بینی موحدانه بپردازند. شهید مرتضی مطهری به عنوان شاگرد دغدغه مند و مستعد علامه بر ابتدای این اثر مقدمه خوبی نوشتهاند که محل بحث را به خوبی نشان میدهد و همچنین در ذیل تمامی مقالات استاد توضیحات بسیار مفیدی دادهاند که ناظر به نظریات فیلسوفان غربی است و مقابله خوبی میان مباحث دو مکتب ایجاد شده تا خوانندگان با مبانی هر دو طیف آشنا گردند.
در جلد دوم از مجموعه «اصول فلسفه و روش رئالیسم» این مقالات و توضیحات استاد مطهری بر آنان را مطالعه خواهید نمود: «پیدایش کثرت در ادراکات»،«ادراکات اعتباری»
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
هر فعل ارادی چون با اندیشه انجام مییابد قهراً از شعور حیوان مخفی نیست؛ یعنی حیوان به افعالی که در ظاهر بدن با مداخله اراده و اندیشه انجام مییابد آگاه است و نیز چون هر فعل ارادی برای غایت و منظوری انجام مییابد حیوان باید به غایت فعل خود آگاه باشد. پس حیوان در کارهایی که با مداخله اراده و اندیشه انجام میدهد باید به خود آن افعال و به غایت و نتیجهای که از آن افعال عاید حیوان میشود آگاه باشد، بلکه چون افعالی که حیوان به تحریک طبیعت انجام میدهد سر و کار با مادهای از مواد خارجی دارد یعنی آن افعال یک نوع تصرفاتی است در مادهای از مواد خارجی باید ماده متعلق فعل خود را نیز بشناسد و بالاتر اینکه بعضی از افعال حیوان تصرفاتی دقیق و پیچیده و صنعتی است که از طرفی اطلاع حیوان را به کیفیت مخصوص این عمل ایجاب میکند و از طرف دیگر مستلزم مهارت عملی حیوان است.
نظرات