کتاب «استراتژی خوب/استراتژی بد» نوشته ریچارد روملت یاریرسان تمام افرادی است که میخواهند برای اهداف کوتاه مدت و بلند مدت خود یک برنامهریزی دقیق و منسجم داشته باشند. اینکه بدانیم برای رسیدن به یک مقصد باید چه مسیری را انتخاب کنیم، کدام وسیله مناسب این مسیر است و برای رسیدن به موقع چه توقفهایی ضروری است و با چه سرعتی باید حرکت کنیم نیازمند داشتن یک راهبرد مشخص و کارآمد است که تمامی پیچ و خمهای راه و چالشهای پیش رو را در نظر میگیرد و به شکلی منعطف فرد را آماده هر اتفاقی میسازد. استراتژی بد تنها به منزله نداشتن استراتژی خوب نیست بلکه چه بسیار افرادی که در سطح کلان به مدیریت مشغول هستند اما بدون توجه به منابع، نیازها و حوادث محتمل نقشههایی میریزند که تنها باعث دوری از اهداف و سرخوردگی تیم میشود. این کتاب به جای گرفتن ماهی به شما یاد میدهد چگونه در دریای راهبردهای متنوع بهترین را انتخاب کنید. در این کتاب شاخصههای یک استراتژی خوب را فرامیگیرد و همچون هر فیلمبین حرفهای که با تماشای شاهکارهای سینما متوجه ظرافتها و زیباییهای یک اثر میشود شما نیز اندک اندک تفاوت میان یک استراتژی خوب و یک استراتژی بد را تشخیص خواهید داد و میتوانید ضعفهای آن را به شکل حرفهای ببینید.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
در مشاهده اینکه چه چیزی در خلال یک تغییر رخ میدهد درک اینکه در پیش بینیهایتان با سوگیریهای قابل پیش بینیای احاطه شدهاید کمک کننده است. برای نمونه، افراد به ندرت پیش بینی میکنند که روند اقتصادی یا یک کسب و کار به اوج میرسد و سپس نزول مییابد. اگر فروش یک محصول به سرعت رشد کند پیش بینی خواهد شد که رشد همچنان ادامه خواهد یافت؛ البته با نرخ رشدی که به تدریج از میزان آن کاسته میشود تا به سطحی عادی برسد. چنین پیش بینیای شاید برای محصولی که به طور مکرر خریداری میشود معتبر باشد، اما برای یک محصول با دوام نمیتواند چنین باشد برای محصولات بادوام از قبیل تلویزیونهای صفحه مسطح دستگاههای فکس و ماشینهای چمن زنی زمانی که یک محصول برای اولین بار ارائه میشود یک توسعه فروش سریع اولیه وجود دارد، اما پس از یک دوره زمانی هر کسی که علاقهمند بوده است یک عدد از آن محصول را خریداری کرده است و ممکن است فروش در سرازیری تندی بیافتد. پس از آن فروش در جست وجوی رشد جمعیت و تقاضای جایگزین خواهد بود.
نظرات