کتاب من محمدحسین بهشتی هستم قرار است در میانه زندگی فردی قدم بزند که تشکیلات و کار تشکیلاتی را معنا کرد، در میانه زندگی طلبهای قدم بزند که با تسلط بر زبانهای انگلیسی، آلمانی و عربی دغدغه مسلمانان اروپا را داشت. در میانه زندگی مجاهدی قدم بزند که ضد انقلاب به خون او و یارانش تشنه بودند.
این جستار که به همت بنیاد نشر آثار و اندیشههای ایشان گردآوری شدهاست چندان به تحولات اجتماعی، سیر تطور و تحول اندیشههای شهید بهشتی نمیپردازد. بلکه بیشتر در تلاش است تا ایشان را از زبان خودشان معرفی کند. به همین خاطر این اثر را نمیتوان زندگینامه تفصیلی شهید از تولد تا شهادت دانست.
کتاب با متن زندگی شهید به قلم خودش آغاز میشود و به مصاحبههای مربوطه نیز اندکی شاخ و برگ میدهد. در ادامه کتاب دو گزارش از فعالیتهای مرکز اسلامی هامبورگ که در سال 1349 توسط ایشان ارائه شد را منتشر میکند. همچنین متن سفرنامه خودنوشت ایشان از تهران به هامبورگ در سال 1344، تصاویر مراحل مختلف زندگی و وصیتنامه شهید بهشتی را میتوانیم در این نوشتار ورق بزنیم. اگر چه این اثر معرف تمام بهشتی نیست، اما لحظهای قدم زدن در کنار مردی که روح سخنان او هنوز در کالبد بیجانمان حیات میدواند غنیمتی دوست داشتنی است. یکی از این سخنان را بشنوید:
«وای بر آن انقلاب و انقلابی که در بامداد پیروزی بخواهد به محیط آرام و آسایش دهنده ی انقلاب پیروز شده، دل ببند و با شهادت و مبارزه و پیکار خداحافظی کند.»
این کتاب را بخوانیم تا متوجه شویم روحیه انقلابیگری یعنی چه، تا بفهمیم «یَدُ اللهِ مَعَ الْجَماعَة» و باید کار تشکیلاتی و گروهی کرد.
تمام افراد یا بهتر بگویم تمام دانشجویانی که در تشکلها فعالیت دارند مخاطب این اثر هستند. همچنین دوستانی که به شخصیتهای روشنفکر مذهبی علاقه دارند میتوانند اوقات فراغت خود را با این اثر پر کنند.
در بدو ورود به هامبورگ به فاصله کوتاهی دریافتم که یک اشتباه بزرگ صورت گرفته است و آن اینکه با استعمال عنوان «جمعیت اسلامی ایرانیان در هامبورگ» تمام تلاشهای اسلامیمان را فقط در جمع ایرانیان محصور کردهایم و با آن که اسلام آیینی است جهانی و ملیت نمیشناسد، ما که حامل پیام اسلام در اروپا هستیم مارک ملیت به خودمان زدهایم.
نظرات