کتاب خودت را تباه نکن اثر گری جان بیشاپ و با ترجمه مانا اسلامی از نشر میلکان، راهنمایی صریح، بیپرده و در عین حال امیدبخش برای کسانی است که به دنبال بیرون کشیدن خود از دام افکار منفی، عادتهای محدودکننده و گفتوگوهای درونی مخرب هستند. بیشاپ که سالها در زمینه رشد فردی فعالیت کرده، با نثری صمیمی و صادقانه تلاش میکند به خواننده نشان دهد بزرگترین مانع مسیر موفقیت، خود ما هستیم، نه شرایط بیرونی.
نویسنده این پیام را بیپرده بیان میکند: اگر به دنبال دگرگونی واقعی هستی، وقتش رسیده که از نقش قربانی بیرون بیایی و مسئولیت زندگیات را بهدست بگیری. او باور دارد گفتوگوهایی که هر روز در ذهنمان تکرار میکنیم، بیش از هر چیز دیگری بر تصمیمها، احساسات و نتایج زندگیمان تأثیر میگذارند. پس اگر این گفتوگوها منفی و محدودکننده باشند، ما را از مسیر اصلی بازمیدارند.
در این کتاب، بیشاپ از خواننده میخواهد تا به جای توجیه کردن شرایط و درجا زدن، با اصلاح این گفتوگوهای درونی، به سراغ امکانات واقعی خود برود. او با طرح پرسشهایی بنیادین و ارائه راهکارهایی ساده و کاربردی، به ما کمک میکند تا اعتمادبهنفس، شهامت و قدرت تصمیمگیری را در خود بازیابیم. کتاب برای همه کسانی که درگیر تردید، اضطراب، ترس از شکست یا احساس بیارزشی هستند، اثری کاربردی و تحولآفرین است.
در کنار کتابهایی مثل روانشناسی شخصیت که به ریشهیابی شخصیت و رشد درونی پرداخته یا پدران و فرزندان که نبرد نسلها را به تصویر میکشد، «خودت را تباه نکن» صدای امروزیِ یک دعوت جدی برای تغییر است؛ تغییری که نه به لطف اتفاقات بیرونی، بلکه با تحول در نگرش درونی ممکن میشود.
اگر میخواهید گام اول را برای رهایی از باورهای محدودکننده و آغاز یک زندگی آگاهانه و جسورانه بردارید، این کتاب یک انتخاب جدی و اثربخش است.
این کتاب را به کسانی پیشنهاد میکنیم که از تعلل، خودانتقادی و باورهای محدودکننده خسته شدهاند و دنبال یک تلنگر جدی برای تغییر درونی و شروع دوباره هستند. اگر جرئت روبهرو شدن با خودت را داری، این کتاب برای توست.
شاید به افراد موفق نگاه کنید و با خود بگویید آنها همیشه می دانستند باید چه کار کنند بسیاری از این افراد نوعی اعتماد به نفس یا گیرایی یا استعدادی . دارند که باعث میشود تمام کارهایی که انجام میدهند ساده و آسان به نظر بیاید. حتماً به نظرتان میرسد که آنها قدرتی دارند که شما ندارید. اما باور کنید که صعود آنها به موفقیت به هیچ عنوان قطعی یا آسان نبوده است. اکثر آنها هر روز یا گاهی اوقات صدها بار در طول روز به شک افتاده اند بله درست است آنها هم مانند شما یک جا نشسته و با خود فکر کرده اند که چطور ممکن است موفق شوند. با خود فکر کرده اند که آیا ارزش دارد؟ آیا موفق میشوند؟
آنها هم در روزهایی به کار خود شک کرده اند. با خود فکر کرده اند که هیچ وقت موفق نخواهند شد. بسیاری از آنها بارها در طول مسیر به تسلیم شدن نزدیک بوده اند.
دلیل موفقیت آنها این نبوده است که از موفقیت خود اطمینان داشته اند بلکه این بوده است که نگذاشته اند عدم اطمینان جلویشان را بگیرد. آنها کار خودشان را کرده اند. شکها و تردیدهایشان را نادیده گرفته و با خستگی ناپذیری به راهشان ادامه داده اند؛ زیرا خستگی ناپذیری تنها چیزی بوده که نیروی کافی برای ادامه دادن را در اختیارشان گذاشته است.
کمی به افرادی فکر کنید که به موفقیتهای بزرگی دست یافته اند، اما سپس به سرعت در گودال گمنامی فرو رفته اند. مطمئنم که تعدادی از این افراد را می شناسید؛ خواه هنرمند باشند خواه تاجر یا ورزشکار.
نظرات