کتاب به عبارت دیگر نوشتهی جومپا لاهیری و با ترجمهی امیرمهدی حقیقت از نشر ماهی، تجربهای بینظیر از جستوجوی هویت و زبان است. این اثر خودزندگینامهای روایت میکند از نویسندهای که برای نوشتن به زبان تازهای، به زبان ایتالیایی، روی میآورد؛ زبانی که اولین بار در سفری به فلورانس به آن دل بسته بود. لاهیری در این کتاب به ما نشان میدهد که چگونه میتوان از دل گمگشتگیها و اشتباهات، زبانی تازه ساخت و در آن نثر و بیان جدیدی خلق کرد.
در به عبارت دیگر، لاهیری از زندگی خود در ایتالیا و کشمکشهایش با زبان ایتالیایی میگوید. او به دنیای زبان و نوشتن به چشمانی تازه مینگرد و از صمیمیت در دنیای زبانی که هنوز برایش غریبه است، روایت میکند. این کتاب چیزی فراتر از یک تجربهی زبانی است؛ این یک سفر به قلب هویت، فرهنگ و زندگی است که در آن نویسنده خود را دوباره میآفریند. لاهیری، با صداقتی بیپرده، از تلاشها و اشتباهاتش در زبان تازه مینویسد و در این مسیر به جستوجوی خویشتن و مفاهیم جدیدی از تعلق، مهاجرت و زبان میپردازد.
نثر لاهیری در این کتاب بهشدت شاعرانه و تأملبرانگیز است. او با زبان جدیدش احساسات پیچیدهای چون تنهایی، نگرانی و شادی را به شکلی بسیار ناب و بیواسطه بیان میکند. در این اثر، زبان ایتالیایی تنها وسیلهای برای نوشتن نیست، بلکه به یک وسیلهی آگاهی از خود و دنیای اطراف تبدیل میشود.
ترجمهی امیرمهدی حقیقت با دقت و ظرافت، توانسته است روح اصلی کتاب را به زبان فارسی منتقل کند و خواننده را در دنیای پیچیدهی زبانی لاهیری غرق کند. به عبارت دیگر اثری است که نهفقط به عاشقان زبان و ادبیات، بلکه به هر کسی که دغدغهی هویت، فرهنگ و معنای زندگی را دارد، پیشنهاد میشود.
این کتاب برای آنهایی که به زبان، نوشتن و هویت علاقه دارند، مناسب است. برای کسانی که در جستوجوی خود و زبان جدید هستند و میخواهند از نگاه یک نویسندهی برندهی پولیتزر، تجربهای متفاوت از زبان و هویت را تجربه کنند.
خاطرات روزانه عادت به نوشتن به ایتالیایی منضبطم می کند. ولی خاطره نویسی صرف برابر است با حبس کردن خودم در خانه و حرف زدن با خودم. آنچه در این خاطرات بیان میکنم روایتی خصوصی و درونی باقی می ماند. از جای معینی به بعد، به رغم خطری که در کار است دلم میخواهد بزنم بیرون.
با قطعات خیلی کوتاه شروع میکنم قطعاتی کمابیش به اندازه ی یک صفحه ی دستنویس میکوشم روی چیز بخصوصی تمرکز کنم یک شخص یک لحظه یک مکان همان کاری را میکنم که هنگام تدریس داستان نویسی از دانشجویانم میخواهم برایشان توضیح میدهم که نوشتن چنین قطعاتی نخستین گام هاست به سوی خلق یک داستان فکر میکنم ،نویسنده پیش از تصور دنیایی ناموجود باید به مشاهده ی دنیای واقعی بنشیند.
قطعه های کوتاه ایتالیایی من به کلی بی اهمیتند با این حال سخت کار میکنم و میکوشم کاملشان کنم. اولین قطعه را به معلم تازه ی ایتالیایی ام در رم میدهم. وقتی به من برش میگرداند از خجالت آب میشوم. فقط غلط می بینم، فقط ایراد. فاجعه ای میبینم کم و بیش همه ی جمله ها را باید عوض کرد. نسخه ی اول را با خودکار قرمز تصحیح میکنم در پایان روی این برگه همان قدر جوهر قرمز هست که جوهر سیاه.
نظرات