کتاب بهترین قصهگو برنده است نوشته آنت سیمونز و ترجمه زهرا باختری، از انتشارات اطراف، اثری خلاقانه و کاربردی است که قدرت قصهگویی را بهعنوان ابزاری مؤثر در ارتباطات شخصی و حرفهای معرفی میکند. نویسنده با بهرهگیری از تجربیات واقعی و همکاری با شرکتهای بزرگی مانند مایکروسافت و ناسا، نشان میدهد که چگونه قصهها میتوانند دادههای خام را به پیامهایی تأثیرگذار تبدیل کنند، اعتماد ایجاد کنند و ارتباطات را به سطحی عمیقتر و انسانیتر برسانند.
سیمونز معتقد است که قصهگویی فقط برای سرگرمی یا خواباندن کودکان نیست؛ بلکه در دنیای بزرگترها، ابزاری قدرتمند برای حل مشکلات، ایجاد تغییرات، و حتی رونق کسبوکار است. قصهها میتوانند اطلاعات خشک را شخصی کنند، احساسات را برانگیزند و به تعاملات انسانی معنا ببخشند. این کتاب به مخاطب میآموزد که چگونه داستانهای تأثیرگذار بسازد و از آنها برای جلب همکاری، کاهش تنشها، و دستیابی به اهداف مالی و شغلی استفاده کند. سیمونز در سه بخش اصلی کتاب: قصهاندیشی، قصهیابی، و فوت کوزهگری، مراحل ساخت و انتقال داستانهای مؤثر را بهطور عملی و ملموس شرح میدهد.
این اثر، علاوه بر آموزش مهارتهای قصهگویی، به شما نشان میدهد که چگونه قصهها میتوانند پلی میان دادههای فنی و احساسات انسانی باشند و در هر موقعیتی به تعاملات و ارتباطات شما عمق ببخشند. ترجمه روان زهرا باختری نیز به انتقال پیامهای اصلی کتاب کمک کرده و آن را به منبعی ارزشمند برای مدیران، کارآفرینان، و علاقهمندان به ارتباطات مؤثر تبدیل کرده است.
کتاب «بهترین قصهگو برنده است» الهامبخش کسانی است که به دنبال تقویت مهارتهای ارتباطی و ایجاد تأثیر ماندگار در زندگی شخصی و حرفهای خود هستند. این اثر نشان میدهد که قصهها، واقعیتهای کوچک اما قدرتمندی هستند که میتوانند دنیا را تغییر دهند و شما را به برندهای در عرصه ارتباطات تبدیل کنند.
این کتاب را به مدیران، کارآفرینان، بازاریابان و هر کسی که میخواهد پیامهایش را تأثیرگذارتر منتقل کند، پیشنهاد میکنیم. اگر میخواهید با قصهگویی، ارتباطات قویتری بسازید و دیگران را با داستانهایتان متقاعد کنید، این کتاب برای شماست.
فضای داستانی برای شکار قصه های بینشی جای خطرناکی است. من آثار غیر داستانی را برای قصه های بینشی ترجیح میدهم چون حتی یک اثر بزرگ در ادبیات داستانی هم دنیایی ساختگی است که یک ذهن آن را طراحی کرده شاید طراح آن نویسنده ای نابغه باشد ولی او لزوماً در خوب زندگی کردن نابغه نبوده. آثار داستانی اغلب به درد تبلیغات مذهبی خود را خالی کردن یا فرار از واقعیت می خورند. نویسنده ادبیات داستانی میتواند شخصیت ها و وقایع را طوری شکل دهد که نتوانید آنها را با واقعیت تطبیق دهید بهتر است برای قصه های بینشی آثار غیر داستانی را انتخاب کنید میدانم که ادبیات داستانی ممکن است جاهایی کاربردی باشد، فقط مسئله این است که شخصاً تمایل ندارم به سراغش بروم. شما ممکن است برای پیدا کردن یک قصه سخت تلاش کنید ولی این جست وجو که اغلب مأیوس کننده است شما را وادار میکند بینشتان را فشرده و خلاصه کنید. قصه های واقعی موانع و فرصتهایی را هم که شاید در نظر نگرفته بودید بر ملا می کنند و به محض این که یکی از آن قصه های پرطنین را پیدا کنید می بینید که یک قصه بینشی واقعی خیلی قدرتمند است میتوانید در گروه کاری تان از فیلم یا کتاب هم استفاده کنید و سر گفت و گو را باز کنید این گفت وگو میتواند مقاومت پنهان افراد را آشکار کند و برداشت های نادرست را قبل از وقوع و نه بعد از آن - دقیق شرح دهد.
می دهد که بیشتر کار کنید بیشتر خودتان باشید و چه کتاب یاف یا فیلمی به شما انگیزه میدهد طاقت بیاورید و تا آخر بایستید؟
نظرات