در یک کسب و کار چه چیزی از همه مهمتر است؟ تولید محصولات خوب و بهصرفه؟ نگه داشتن ارتباطات؟ یا آیندهنگری و داشتن چشماندازهای بلندمدت؟ همۀ اینها در سر جای خود ضروری و مفید هستند و میتوانند کسب و کار شما را کامل کنند؛ اما در عین حال تمام این گزینهها در زیرمجموعۀ یک پدیده قرار میگیرند و آن «بازاریابی» است. بازاریابی به آموزش و وقت زیادی نیاز دارد و فرآیندی بلندمدت است که براساس اعتماد رونق میگیرد. کتاب «مدیریت بازاریابی» برای کسانی نوشته شده که به خلق یک استراتژی قابل اتکا علاقهمند هستند و میخواهند کسب و کار خود را بر مبنای اصول و قواعد کارشناسیشده، از مشتری غنی کنند. این کتاب یکی از 14 جلد ترجمهشده از مجموعۀ «کتاب همراه مدیران» است که در اصل حاصل تلاش انتشارات دانشکده کسب و کار دانشگاه هاروارد است و «فیلیپ کاتلر» وظیفۀ نوشتن آن را به عهده داشته است. این نظریهپرداز دنیای کسب و کار از ابتدا مبانی و تعاریف بازاریابی را شرح میدهد، روشهای تبدیل شخص و سازمان به مشتری را ذکر میکند، با شناخت رقبا به سراغ توسعۀ استراتژی بازاریابی میرود و در راه تأمین کردن نیاز مخاطبان با محصولات سازمان، پابهپای مخاطب گام برمیدارد. از نگاه نویسنده، بازاریابی در دو نوع مستقیم و ارتباطی قابل انجام است و برای اجرای صحیح برنامۀ بازاریابی، ابزارها و تمرینهایی را نیز در اختیار مدیران قرار میدهد.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانیم:
«استراتژی بازاریابی در بطن خود به این سؤال پاسخ میدهد: چرا مشتری باید محصول یا خدمت را از شما بخرد و نه از رقیب شما؟ این استراتژی هستۀ اصلی برنامه بازاریابی شما را برای یک محصول خاص تشکیل میدهد. استراتژی بازاریابی در سطوح مختلفی در بدنۀ سازمان شکل میگیرد. در شرکتهای بزرگ افراد استراتژی را در سطح بنگاه مادر، در سطح واحد استراتژیک کسب و کار (SBU) و در سطح محصول تعریف میکنند. در بسیاری از شرکتهای کوچکتر خلق استراتژی برای هر سه سطح میتواند در یک زمان شکل گیرد. در واقع مدیر محصول در یک شرکت کوچک در زمان طراحی استراتژی بازاریابی، نهتنها با این سؤال روبهرو است که «محصول را چگونه باید بازاریابی کنیم؟» بلکه احتمالاً باید از خود بپرسد «آیا اصلا باید این محصول را به بازار ارائه کنیم؟»»
نظرات