انسان باید در جمیع اعمال و حرکاتش مؤدب به ادب الهی باشد و مراد از ادب الهی این است که اعمالش تمامی رنگ خدایی بگیرد و این توحید درونیاش، به حرکات و سکناتش سرایت کرده باشد؛ یعنی تمام اعمالش موحدانه باشد؛ نه مشرکانه و منافقانه. خداوند پیغمبراکرم را به ادب خودش تادیب فرمود. این تأدیب الهی به دو شکل مستقیم و غیرمستقیم است. روش مستقیم آن است که خدا به پیغمبرش خطاب میکند که چه کاری را انجام بدهد؛ یا چگونه و در چه موقعیتی انجام بدهد. روش غیر مستقیم آن است که خطاب به پیغمبراکرم میفرماید تو به هدایت انبیا اقتدا کن. خدا بیشتر انبیا را به عنوان نمونه ذکر میفرماید؛ یعنی بیشتر آنها را که در قرآن وارد شده است معرفی میکند و به او میفرماید به آن هدایتی که آنها هدایت شدند تو هم اقتدا کن! روش تربیتی که نسبت به ما وجود دارد این است که از بیانات پیغمبراکرم که برای تربیت ما صادر شده بهره ببریم. همچنین اعمالی که از ایشان صادر شده است و ما آن اعمال را مشاهده نمودهایم و یا کسانی که مشاهده کردهاند برای ما بازگو میکنند؛ برای ما وجهه تربیتی دارد. لذا پیغمبراکرم ﷺ برای ما «اسوه» است؛ یعنی غیر از اوامرشان به صورت عملی ما را تأدیب میکنند. فلذا تمام حرکات و سکنات و اعمالی که از ایشان ظاهر میشود و ما ادراک میکنیم برای ما الگو است. بنابراین غیر از خطاباتی که خداوند به مؤمنین یا مردم میفرماید راه دیگری که برای تأدیب ما وجود دارد پیروی کردن از دستورات پیغمبراکرم و معصومین است که قول و فعلشان برای ما حجت است.
در اولین جلد از مجموعه ادب نبوی حدیثی از رسول اسلام که شش توصیه مهم به امیرالمومنین علیه السلام داشتهاند محور قرار گرفته و در مورد هر کدام از این توصیهها در چند جلسه استاد شرح و توضیح کاملی ارائه دادهاند.
در دومین جلد از مجموعه ادب نبوی بحث با همان حدیثی که در جلد اول از رسول اسلام ذکر گشت، ادامه مییابد. پس از بیان شش توصیه پیامبر خطاب به حضرت علی (ع) تذکراتی میدهند که یکی از آنها مربوط به تلاوت و انس با قرآن است. از آنجا که جلسات هم زمان با لیالی قدر بوده استاد حقیقت تلاوت قرآن و تاثیر همنشینی با این ثقل اکبر را شرح دادهاند.
در سومین جلد از مجموعه ادب نبوی یکی دیگر از تعلیمات مهم رسول اسلام برای مودب شدن به ادب الهی محور قرار گرفته است. در این کتاب موضوع حب دنیا و چگونگی دل بریدن از تعلقات دنیایی که راس تمام خطایا و سرمنشا تمام انحرافات است مطرح شده است. همانگونه که در سیره رفتاری پیامبر ذکر شده ایشان به کمترین بهره از دنیا اکتفا نموده و از این عالم همواره با صفاتی پست و مذموم یاد کردهاند. مومنین نیز با وسیله تقوا میتوانند به دنبال سیره نبوی به سوی عالم آخرت حرکت نمایند.
در چهارمین جلد از مجموعه ادب نبوی یکی از موانع مهم برای ورود اعتقادات و محبت الهی به قلب انسان محور بحث قرار گرفته است. مساله ای به نام عصبیت که دو روی جاهلی و الهی دارد. اگر تعصبات جاهلی در قلب انسان ریشه کند مانع از هدایت او می گردد و تعصب الهی سبب عاقبت به خیری فرد میشود. اینکه انسان چگونه ریشه تعصب جاهلانه را در دل بخشکد و چگونه به ولایت الهی برسد در این کتاب توضیح داده شده است.
نظرات