فصلنامه نامه جمهور شماره یک و دو در بهار 1402 منتشر شده است. این نشریه با تمرکز بر مسائل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران، در قالب هفت فصل و یک ویژهنامه به نام آینده عدالتخواهی، تلاش کرده است تا به بررسی مسائل کلیدی جامعه بپردازد و درک بهتری از وضعیت موجود ارائه دهد.
این شماره شامل مقالات ارزشمندی از نویسندگان و اندیشمندان برجسته مانند عماد افروغ، حسن سبحانی، محسن قنبریان و بسیاری دیگر است که در آنها به تحلیل مسائل مختلف ایران و جهان پرداختهاند. فصلهای این شماره شامل موارد زیر است:
فصل "ایده": این فصل شامل مقالاتی است که در آنها نویسندگان به بررسی ضرورت عدالت و رابطه آن با جمهوریت پرداختهاند. در این فصل، مفاهیم بنیادین عدالتخواهی و چالشهای آن در جامعه ایران تحلیل شده است.
فصل "مسئله": این فصل به دو مسأله اصلی یارانه پنهان و مسکن میپردازد و با بررسی مبانی اقتصادی و اجتماعی این مسائل، سعی دارد آنها را از ابعاد مختلف تحلیل کند.
فصل "تجربه": در این فصل، جنبش عدالتخواه دانشجویی بررسی میشود. این فصل به تاریخچه، ایدهها و شیوههای سازماندهی این جنبش و تأثیر آن بر تحولات سیاسی جامعه میپردازد.
همچنین، ویژهنامه آینده عدالتخواهی در این شماره بهطور مفصل به بررسی وضعیت آینده عدالتخواهی و ضرورت آن در جامعه ایران پرداخته و چالشها و فرصتهای موجود را تحلیل میکند.
این فصلنامه توسط روحالله رشیدی بهعنوان مدیر مسئول و مجتبی نامخواه بهعنوان سردبیر منتشر شده و از سوی پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم(علیه السلام) به چاپ رسیده است.
این فصلنامه برای افرادی که به مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران و جهان علاقه دارند و همچنین کسانی که به دنبال تحلیلهای عمیقتر در خصوص عدالتخواهی و تحولات جامعه هستند، توصیه میشود. پژوهشگران، دانشجویان و فعالان سیاسی میتوانند از این نشریه بهرهمند شوند و دیدگاههای جدیدی پیدا کنند.
فکر میکنید در ایران، پیوند با لیبرالیسم بیشتر معرفتی است یا غیر معرفتی؟ به صورت کلی در ایران پیوند ما معرفتی نیست؛ به این علت که ما محققان جدی در زمینه اختصاصی رالز و آدام اسمیت نداریم. شاید فقط عده ای را داشته باشیم که کمی درباره ها یک خوانده باشند عمده کسانی که در ایران از لیبرالیسم دفاع میکنند دانش فلسفی ندارند یا دانش سطحی سیاسی دارند، یا اینکه دانشی در سطح فنی علم اقتصاد دارند برای همین باید توجه داشت به طور کلی منازعاتی که در ایران وجود دارد چندان منازعات معرفتی عمیقی نیست؛ نه فقط در حوزه لیبرالیسم چپ و راست بلکه در سایر حوزه های فلسفی نیز همین است و هر چه این منازعه ها انتزاعی تر شود، اعوجاج تئوریک هم بیشتر است. شاید در ایران اقتصاددان ها در این زمینه کمی بهتر باشند البته من چون اقتصاد نخوانده ام ممکن است این حرفم اشتباه باشد، ولی حداقل این است که میتوانم بگویم فهم ما از منازعات فلسفی غربی، فهم دقیق و منسجمی نیست، بلکه فهم گزینشی است.
نظرات