کتاب زیبای سیاه، نوشته آنا سول و ترجمه آیدین عمیق، یکی از آثار کلاسیک و ماندگار ادبیات جهان است که از نخستین صفحات، خواننده را به سفری عاطفی و اندیشهبرانگیز دعوت میکند. این اثر که نخستینبار در سال ۱۸۷۷ منتشر شده، داستان زندگی اسبی به نام زیبای سیاه را روایت میکند؛ اسبی نجیب و خوشقلب که روزگار آرام و دلنشین کودکیاش در مراتع سرسبز، بهزودی جای خود را به تجربههای تلخ و دشوار در دست صاحبان مختلف میدهد. زیبای سیاه با صداقتی بیپیرایه، از دوستیها، بیرحمیها و امیدهایی میگوید که در طول زندگی با آنها روبهرو شده و در برابر رنجها، شجاعانه ایستاده است.
آنا سول با انتخاب زاویه دیدی بدیع و صمیمی، نهفقط روایتی از سرنوشت یک حیوان، بلکه نقدی اجتماعی بر رفتار انسانها با حیوانات ارائه میدهد و مخاطب را به بازاندیشی درباره مفاهیمی چون مهربانی، همدلی و مسئولیت اخلاقی فرا میخواند. این رمان، ورای روایت ماجراهای یک اسب، لایههایی از تأملات انسانی و روانشناختی را در خود دارد که آن را به تجربهای فراتر از یک داستان ساده بدل کرده است. توصیفهای طبیعت، روابط بین انسان و حیوان، و بیان رنج و استقامت از جمله ویژگیهایی است که به غنای ادبی اثر افزوده و آن را در ذهن خواننده ماندگار میسازد.
ترجمه آیدین عمیق با نثری روان و دقیق، توانسته است لطافت و عمق متن اصلی را بهخوبی به زبان فارسی منتقل کند و اثری درخور و صیقلخورده را پیش روی مخاطب قرار دهد. این نسخه با قطع جیبی و در ۹۶ صفحه توسط نشر پنجره منتشر شده و برای علاقهمندان به ادبیات کلاسیک، داستانهای اخلاقی و روایتهایی از جنس تأمل و احساس، انتخابی ارزشمند به شمار میآید.
این کتاب را به دوستداران ادبیات کلاسیک، علاقمندان به داستانهای تأثیرگذار با درونمایه اخلاقی و کسانی که به موضوع حقوق حیوانات و همدلی میان انسان و حیوان توجه دارند پیشنهاد میکنیم. مناسب نوجوانان و بزرگسالانی است که به روایتهای صمیمی و تأملبرانگیز علاقهمندند.
-خب جان چطور بود؟
-آقا بهترین اسبی است که دیده ام مثل آهو تیزپا و تندرو است. روحیه ی خوبی دارد و با کوچکترین اشاره به افسارش می فهمد چه کار باید بکند.
-خیلی خوب است فردا خودم سوارش میشوم و امتحانش میکنم.
فردای آن روز مرا پیش آقای گوردن بردند خیلی زود فهمیدم که او سوارکار با تجربه ای است و خیلی خوب به اسبش توجه میکند. وقتی به خانه برگشتیم خانم گوردن جلوی در سالن ایستاده بود.
خانم گوردن گفت: «خُب عزیزم به نظرت چطوره؟»
آقای گوردن جواب داد: «درست همان اسبی است که دنبالش بودم به نظرت اسمش را چی بگذاریم؟»
-اسب زیبایی است. بهتر نیست اسمش را بگذاریم زیبای سیاه؟
-زیبای سیاه چرا که نه بله فکر میکنم اسم مناسبی است.
اگر تو دوست داشته باشی اسمش را میگذاریم زیبای سیاه!
نظرات