کتاب داستان فراموشی نوشتهی وحید یامینپور و منتشرشده توسط نشر معارف، اثری است که خواننده را در میانهی بحران بزرگ انسانی امروز قرار میدهد: فراموشی هستی. این کتاب از جنس تحلیلهای صرفِ آکادمیک نیست و نه صرفاً شرح و تفسیر آثار فیلسوفان؛ بلکه خوانشی زنده و دوگانه از یادداشتهای نیمهتمام شهید سیدمرتضی آوینی و اندیشههای پدیدارشناسانهی مارتین هایدگر ارائه میکند تا نشان دهد چگونه انسان معاصر از تجربهی «بودن» غافل مانده است.
یامینپور در بخش نخست با زبانی روشن و مثالهای روزمره، مفاهیمی کلیدی مانند زمان، وجود و دیگری را از منظر هایدگر معرفی میکند و پیوند آنها را با تجربههای روزمرهی ما میسنجد. در بخش دوم، تمرکز کتاب به سراغ نگاه آوینی به هنر و زیباییشناسی سینما و مستند میرود؛ جایی که تحلیل شهودی و ایمانی او از حقیقت، هنر را نهِ تنها واسطهای برای لذت بصری که دریچهای برای بازشناسی وجود آدمی میداند. بخش پایانی شامل مجموعه مقالات کوتاه اما مرتبط است که هر یک با زبانی ساده اما دقیق، نشان میدهد چگونه ما در روزگار شلوغ امروز به جای زندگی در اکنون، در انقطاع از خود و از حقیقت زیستن به سر میبریم.
داستان فراموشی برای مخاطبی نوشته شده که دغدغهی پرسشهای بنیادین دربارهی هویت، معنای وجود و نسبت خود با جهان را دارد؛ کسانی که میخواهند در میانهی هیاهوی زمانه یاد بگیرند چگونه دوباره به «خود» بازگردند. بیآنکه مخاطب را با اصطلاحات پیچیده فلسفی تنها بگذارد، با نثری خوشخوان و لحنی دعوتکننده، از خواننده میخواهد توقف کند، بپرسد و در نهایت حضوری تازه و اصیل را تجربه کند.
این کتاب نهفقط متن فلسفی، بلکه پلی است میان سنت و مدرنیته، میان ایمان و تحلیل، میان شهود و استدلال. اگر میخواهید معنای واقعی زندگی را پشت سرِ روزمرگیها بیابید و هنر را به مثابه راهی به سوی بازشناسی خود تجربه کنید، «داستان فراموشی» با زبان شفاف و ساختار منسجمش میتواند راهنمای شما باشد. در هر صفحه، فرصتی برای بازخوانی خود و دنیا پیش چشمتان قرار میگیرد؛ سفری فکری که پس از پایانش، نگاهتان به زندگی تغییر خواهد کرد.
کتاب داستان فراموشی برای کسانی است که در جستوجوی پرسشهای بنیادین درباره هویت و زماناند، به پیوند فلسفه غرب (هایدگر) با فرهنگ و ایمان ایرانی (آوینی) علاقه دارند، در هیاهوی روزمرگی به دنبال بازگشت آگاهانه به خود میگردند، و هنرمندان یا دانشجویان حوزه فلسفه، هنر و مطالعات فرهنگیاند که متن چندلایه و تأملبرانگیز میخواهند. این اثر مناسب هر کسی است که دوست دارد با هر بار خواندن، لایهای نو از معنای زندگی و «بودن» را کشف کند.
در مطالب گذشته اشاره شد که انسان عین ربط به حق و وجود است و این ویژگی فقط مختص انسان است عهدی که انسان با حق و با وجود و با هستی مطلق می بندد، عالم او را شکل میدهد. در این عالم شکل گرفته چیزهایی آشکار و چیزهایی پنهان میشوند؛ یعنی ما با عالم نسبت وجودی داریم و وقتی این نسبت برقرار میشود عالم ما شکل میگیرد و آنگاه می توان گفت که ما در یک عالم مقیم هستیم حال باید درباره این پرسش بیندیشیم: آن نوری که در این عالم تا بانده میشود و چیزها را مرئی می کند و خاطره های ازلی ما را می سازد تا به زندگی ما معنا بدهد از کجا تابانده می شود؟ و چرا ادعا می کنیم که عوالم با هم متفاوت است؟ تفاوتی که ادوار تاریخی و عوالم با هم دارند، در منشأ این نور است.
نظرات