کتاب «الغارات» را نخستین بار «ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی» از علمای بنام شیعه نگاشت و اینک از کهنترین منابع موجود در رابطه با نیمهی دوم حکومت امیرالمؤمنین (ع) به شمار میرود. از چهار سال و نه ماه دوره حکومت ایشان حدود دو سال و نیم به جنگهای جمل و صفین و نهروان گذشت اما متاسفانه به دلیل عدم ولایت پذیری همراهان امام و سرپیچی از فرامین ایشان جنگ صفین در یک قدم پیروزی به شکست بدل گشت. بی بصیرتی عوام در کنار بی تقوایی خواص سبب شد تا حضرت امیر گرفتار منازعات داخلی شوند که ایشان را از بسط عدل در جامعه و توسعه مبانی اسلام حقیقی بازدارد.
در دو سال پایانی زندگی امیرالمومنین که سرشار از تلخی و مظلومیت است معاویه که دریافته بود توانایی مقابله مستقیم با حضرت را ندارد با ایجاد گروههای چریکی آن ها را مامور ساخت به شکل تدریجی به بدنه حکومت اسلامی ضربه وارد سازند و به شکلی ناگهانی شهرهای اسلامی را غارت نمایند. از همین روی این دو سال به الغارات شهرت یافت. امیرالمومنین که از حیله معاویه آگاهی داشتند و میدانستند این راهزنیهای کوچک به شکلی نرم حکومت اسلامی را فلج خواهد ساخت به کرات مردم کوفه را دعوت به جهاد نمودند اما فهم غلط مردم از مواضع امام سبب شد تا ایشان را همراهی نسازند تا در نهایت ایشان توسط یک انسان منحرف و بدسرشت ترور گردند. این کتاب را در واقع میتوان مقتل حضرت علی ابن ابی طالب (علیه السلام) دانست.
اُف بر شما که از شما غم بسیار در دل دارم وای بر شما نه روزی که شما را آهسته فراخواندم و نه روزی که بلند صدا زدم کسی جواب مرا نداد و نه کسی در برادری صادق بود. به خدا قسم من به دست شما گرفتار شدهام کر هستید و نمیشنوید لال هستید و سخن نمیگویید. کور هستید و نمی بینید. الحمد لله رب العالمین وای بر شما به یاری برادرتان مالک بن کعب بروید که نعمان بن بشیر با جمعی از مردم شام که زیاد هم نیستند به جنگ او آمده است. برخیزید و آماده جنگ شوید شاید خدا به وسیله شما دست ستمکاران را قطع کند.
حضرت این سخنان را فرمود و از منبر پایین آمد. اما کسی آماده جنگیدن با دشمن نشد. امام علی (ع) کسی را نزد سران و بزرگان کوفه فرستاد و به آنها فرمود که آنها کاری کنند و مردم را برای رفتن به جنگ ترغیب نمایند. اما آنها نیز کاری نکردند.
نظرات