نقد و بررسی کتاب کشتی پهلوگرفته

محسن ذوالفقاری
مدت مطالعه ۷ دقیقه
دسته بندی: نقد و بررسی
نقد و بررسی کتاب کشتی پهلوگرفته نقد و بررسی کتاب کشتی پهلوگرفته

«کشتی پهلو گرفته» فقط یک کتاب نیست!

نوشتن از کتاب کشتی پهلوگرفته سخت است. چه بنویسم؟ چه بگویم؟ مگر می‌شود کتابی در مورد حضرت زهرا به قلم سید مهدی شجاعی به رشته تحریر درآمده باشد و به راحتی از کنار آن گذشت؟ خودم که پشیمان و پریشان‌حالم که اینقدر دیر، این اثر سراسر خوبی را به‌دست گرفتم. اما خوشحالم که در شب و روزهای فاطمیه قسمتم شد. هیئتی تک‌نفره برای خودم برپا کردم و پای خط به خط روضه‌هایِ کتاب اشک ریختم و سینه زدم.

نویسنده چه رندانه و مخلصانه اذعان می‌کند کوچکی خود و قلمش را در برابر توصیف بی‌بی دو عالم:

  • این قلم تنها کاری که می‌تواند بکند، اقرار و اعتراف به عجز است در مسیر شناخت الفبای این کتابِ مظلومیت، چه رسد به شناساندن و تقریر و تصویر کردن آن.

فصل فصل جلو می‌روی و هر فصل زاویه دیدی دارد و به زبان کسی روایت شده است. گاه پدر فاطمه با تو سخن می‌گوید و گاه مادر فاطمه. گاه شوهر فاطمه با تو نجوا می‌کند و گاه فرزندان فاطمه. گاه کنیزان فاطمه و گاه خود فاطمه. آه، ردیف همه فصل‌های این مجلد است. این فقط یک کتاب نیست. روضه مجسم است. درس دینداری و اخلاق است. کلاس معرفت و امام‌شناسی است. نماز و روزه و زندگی سراسر عبودیت زهرای مرضیه است. ذکر تسبیحات بعد از هر نماز من است. تسبیحات حضرت زهرا با این کتاب معنا پیدا می‌کند. فلسفه‌اش برایت کشف و سیر و سلوکی می‌شود گره‌گشا.

شما در این اثر فقط یک داستان تاریخی نمی‌خوانید. بلکه یک داستان تاریخی بسیار جذاب و دلنشین با عبارات مسجع و آهنگین می‌خوانید. تو را با خود آرام آرام راه می‌برد و راهبری می‌کند. با یک نثر قوی روبه‌رو هستید که در خلال داستان جواب خیلی از شبهات را هم می‌گیرید. طوری که نه‌تنها بر عقل منطبق است بلکه بر دل نیز می‌نشیند.

به‌نظرم با خلق آثار این‌چنینی جواب دادن به سؤالات ماموران خدا در روز قیامت برایمان سخت‌تر است. چون جای هیچ توجیه و بهانه‌ای باقی نیست تا ائمه خود را نشناسیم. مخصوصا خانواده درجه یک پیامبر را. اگر بگوییم متن منابع اصلی سخت است. یا حجم آن‌ها قطور است یا قیمت آن بهمان است. این کتاب کم‌حجمِ خوش‌خوان را جلوی‌مان می‌گذارند و دهن‌مان از تعجب وا می‌ماند و از جواب دادن بسته می‌شود. حتی کسانی هم که خوانده‌اند نیز باید پاسخگو باشند که چرا این کتاب را معرفی نکردند و به دست اهلش نرساندند.

این کتاب باید هم به دست تفریطی‌هایی که مخالف برگزاری مراسم فاطمیه هستند برسد و هم در منظر و مرآ افرادی  مثل خودم باشد که فاطمیه را خط مقدم می‌دانیم. برای گروه اول که شاید فتح بابی باشد که با واقعیت‌ها تاریخ روبه‌رو بشوند و دست از اعتقادات ساده‌لوحانه‌شان بردارند و برای گروه دوم هم واضح و مبرهن است که هم تاریخ را مرور کنند و مبانی‌شان را تثبیت کنند و هم عملیاتی تعریف کنند برای جریان‌سازی اعتقاد راسخ‌شان تا همه در خط مقدم فاطمیه باشند و بجگند بر سر اصل ولایت.

دوســت داریـد ایـن کتاب را داشته باشید؟
کشتی پهلو گرفته کشتی پهلو گرفته
سید مهدی شجاعی
%۱۰
۱۲۶,۰۰۰ تومان

حال به عنوان حسن ختام یادداشت، خیلی کوتاه صفحاتی از کتاب را تورق کنیم و قطره اشکی بریزیم.

چند فصلی از زبان زینب کبری بیان شده است. قیاس کربلا و ماجرای مادر، تازیانه و میخ‌آهنین، علی اصغر و محسن. این چند سطر را با چشمِ دل بخوانید:

  • مادر! در کربلا هیچ زنی میان در و دیوار قرار نمی‌گیرد. خودت گفته‌ای. ما حداکثر تازیانه می‌خوریم، اما میخ آهنین بدن‌هایمان را سوراخ نمی‌کند. مادر! وقتی تو را از پشت در بیرون کشیدند، من میخ‌های خونین را دیدم. نگو گریه نکن مادر! باید مُرد در این مصیبت، باید هزار بار جان داد و خاکستر شد. ما سخت‌جانی کرده‌ایم که تاکنون زنده مانده‌ایم. نگو که روزی سخت‌تر از عاشورا نیست. در عاشورا کودک شش‌ماهه به شهادت می‌رسد، اما تو کودک نیامده‌ات -محسن‌ات- به شهادت رسید. من دیدم که خودت را در آغوش فضه انداختی و شنیدم که به او گفتی: -مرا بگیر فضه که محسن‌ام را کشتند.

پیش از این اگر کسی صدایش را در خانه پیامبر بالا می‌برد، وحی نازل میشد که: «پایین بیاورید صدایتان را.»

اگر کسی پیامبر را به نام صدا می‌کرد، وحی می‌آمد که: «نام پیامبر را با احترام بیاورید.»

هنوز آب تغسیل‌ پیامبر خشک نشده، خانه‌اش را آتش زدند. آن آتش که عصر عاشورا به خیمه‌ها می‌گیرد، مبدأش‌ اینجاست.

دختر اگر درد مادرش را نفهمد که دختر نیست. من کربلا را میان در و دیوار دیدم وقتی که ناله‌ی تو به آسمان بلند شد. بعد از این هیچ کربلایی نمی‌تواند مرا این‌قدر بسوزاند. شاید خدا می‌خواهد برای کربلا مرا تمرین دهد تا کاروان اسرا را سرپرستی کنم، اما چه تمرینی است که از خود مسابقه مشکل‌تر است؟

و که چه اسم پرمسمایی دارد این کتاب. «کشتی پهلوگرفته». ماجرای این اسم برمی‌گردد به زمانی که حضرت زهرا به دفاع از امامش، شوهرش و تکیه‌گاهش به مسجد می‌آید:

  • تا پدر را به خانه نیاوردی، نیامدی. ولی چه آمدنی. روح و جسمت غرق جراحت بود. و من نمی‌دانم کدام توان، تو را برپا نگاه داشته است. تو از علی خسته‌تر، علی از تو خسته‌تر. تو از علی مظلوم‌تر، علی از تو مظلوم‌تر. هر دو به خانه آمدید، اما چه آمدنی. تو چون کشی شکسته، پهلو گرفتی.

وامصیبتا از فصل‌های نهایی، فصل انفصال فاطمه از علی‌اش. علی از فاطمه‌اش. فصل انقطاع از دنیا. فصل وصیت‌های فاطمه و حرف‌های پایانی‌اش:

  • گریزانم از این دنیای پربلا و سراسر مشتاقم به خانه‌ی بقا. تنها دل‌نگرانی‌ام برای رفتن، تویی و فرزندانم، شما تنها پیوند میان من و این دنیایید که کار رفتن را سخت می‌کنید، اما دل‌خوشم‌ به اینکه شما هم آخرتی هستید، مال آن‌جایید‌. شما جسم‌تان در اینجاست. دیدار با شما از آن‌جا و در آن‌جا آسان‌تر است... .وای گریه نکن علی جان! من گریه‌ام برای توست، تو چرا گریه می‌کنی. تو گریه نکن علی جان! عالم باید برای این همه مظلومیت‌ تو گریه کند.

بعد از اتمام کتاب وظیفه‌ای بر دوشم سنگینی کرد. نذر کردم در فاطمیه امسال حداقل به سنِ صاحب اثر حضرت زهرای مرضیه 18نفر را مجاب کنم تا به خیل عظیم «کشتی پهلوگرفته»خوانان بپیوندند و از این قافله بزرگ جا نمانند. حتما و قطعا حضرت زهرا و فرزندانشان کمکم می‌کنند. ان‌شاءالله