فریدون مشیری از شاعران فرهیخته کشورمان بود که در سال 1305متولد شدند و اشعاری را در جهان ادبیات خلق کردند که با وجود گذشت سالها از فوت ایشان، همچنان بر زبان مردم ایران جاری است.
ایشان که آثاری همچون:«تشنه توفان، گناه دریا، نایافته، بهار را باور کن و...» را از خوش به یادگار نهادهاند، آیینه تمام نمای میهندوستی بودند و با توجه به آشنایی و الفت ایشان با اشعار شاهنامه کهن پارسی، احساس حماسه و لطافت عاشقانهها را در ابیات به تصویر کشیدند.
او که قالب های گوناگون شعر نو، چهار پاره، قطعه و مثنوی و... را آزموده بود، به عرصه موسیقی ایرانی نیز تسلط ویژهای داشت و نقش مهمی را در پیوند شعر با آوا ایفا نمود
اما اگر شما تا کنون مصرعهای کم نظیر او را به رواق چشم نکشاندید، اینک در کتاب «گزینه اشعار فریدون مشیری» از نشر مروارید، جان بخشترین شان را بچشید و به بیاد بسپارید همچون بیتی که نگاشتهشده:
((صدای تیر ربود از دهان کلامم را
ستاره پر پر شد!
نسیم از نفس افتاد؛
رنگ ماه پرید...
دگر کجا ببرم حرف ناتمام را ؟))
نظرات