کتاب پیوند ناگسستنی تکنوکراسی و اقتصاد نئولیبرال به قلم استاد شهریار زرشناس ضمن مرور تاریخچه تکنوکراسی و ماهیت آن از ظهور تکنوکراسی در ایران و پیامدهای آن میگوید.
مکتب تکنوکراسی یک مکتب فکری است که در آن، شایستگی افراد برای قرار گرفتن در موقعیتهای مختلف بر اساس دانش تخصصی و فنی آنها سنجیده میشود. در نظامهای سیاسی، تکنوکراتها بر این اصل تاکید دارند که باید کسانی در مسند امور قرار بگیرند که بالاترین دانش تخصصی را در حوزه خود دارند.
نئولیبرالیسم لفظی است که کاربرد و تعریف آن در طول زمان تغییر یافتهاست. در وهلهٔ نخست نظریهای در مورد شیوههایی در اقتصاد سیاسی است که برای تحقق آزادیهای کارآفرینانه و مهارتهای فردی، در چارچوب نهادی که ویژگی آن حقوق مالکیت خصوصی قدرتمند، بازارهای آزاد و تجارت آزاد است، شکل گرفته است. از نظر نئولیبرالیسم، نقش دولت، ایجاد و حفظ یک چهارچوب و نهادی مناسب برای عملکرد این شیوهها است؛ مثلاً دولت باید کیفیت و انسجام پول را تضمین کند. بهعلاوه، دولت باید ساختارها و کارکردهای نظامی، دفاعی، قانونی لازم برای تأمین حقوق مالکیت خصوصی را ایجاد و در صورت لزوم عملکرد درست بازارها را با توسل به سلطه تضمین کند. به
کتاب حاضر از پیوند بین این دو مفهوم سخن میگوید و ایران را در برابر این مفاهیم قرار میدهد. دوره تکنوکراسی و تکنوکراتها محدود به سال های موسوم به «سازندگی» و «کارگزارانی»ها نیست، اصولگرا و اصلاح طلب هم نمیشناسد، گویا مانند روحی است که میتواند در هر کسی وجود داشته باشد. در این کتاب به چیستی تکنوکراسی، تاریخچه آن در غرب، نگاه متفکران غربی به این مفهوم، چگونگی ورود تکنوکراسی به ایران، اثرات اجتماعی فرهنگی و اقتصادی حاکمیت تکنوکراتها، معیارهای شناخت تکنوکراتها، خطر تکنوکراتها برای ایران اسلامی و حکومت دینی و .... پرداخته میشود.
با این کتاب گامی در جهت غرب شناسی برمیداریم تا راه بنبستی که غرب رفتهاست را ما نرویم.
غربشناسان، سیاستمداران، متولیان و پژوهشگران حوزه اقتصاد، روشنفکران و اندیشمندان حوزه علوم انسانی مخاطب این جستار هستند.
چرا انقلاب شد؟ پس چرا اصلاً انقلاب رخ داد؟ چرا ما در سال ۱۳۵۷ اینقدر مردم فقیر داشتیم؟ چرا وضع ما اینجوری بود؟ آقایان طوری حرف می زنند که انگار اصلا نبودهاند، حضور نداشتند و مدلهایشان نبوده است. تازه الآن می خواهند بیایند مملکت را درست کنند شما تکنوکراتها بیش از ۸۰ سال است که در این مملکت حکومت میکنید. از زمان پهلوی بنیان اقتصاد و فرهنگ و تا حدودی بنیان مناسبات اجتماعی و مدنی و اخلاقی ما بر پایه شبه مدرنیته پیریزی شد و اگر بخواهیم تفکیک کنیم - روشنفکرها و تکنوکراتها با هماند - وجه فرهنگی اخلاقی و ادبی با روشنفکران بود؛ و وجه اجتماعی، سیاسی مدنی و اقتصادی با تکنوکراتها. تکتک رؤسای دانشگاهها و دانشکدههای اقتصاد ما، وزرای ما، معاون وزرای ما در زمان شاه همه تکنوکرات بودند و نگاههای تکنوکراتیک داشتند. آنها چه گلی به سر این اقتصاد زدند؟ جز اینکه یک اقتصاد سرمایهداری وابسته با محوریت نفت را در سال ۱۳۵۷ به آن وضع فاجعه بار کشاندند؟ چه کار کردند آنها ؟ بیایند جواب بدهند.
نظرات