کتاب مبانی نظری غرب مدرن به قلم دکتر شهریار زرشناس برگی دیگر از چهره غرب را در زمینه فرهنگ آشکار میکند تا در تندباد هجوم فرهنگ غرب، با تمام ملزوماتش، آفاتش و اثراتش آشنا شویم.
در دهههای اخیر عرصه فرهنگ ایران اسلامی بسیار و بسیار مورد تهاجم فرهنگ مدرنیته غرب قرار گرفته است. این هجمهها قطعا بیتاثیر نبوده و توانسته در ذهن و فکر افراد، خانواده و حتی جامعه نفوذ کند و جلوههای ناخوشایندی که در تعارض با فرهنگ ایرانی-اسلامی است را رقم بزند. اما چاره چیست؟ چرا مرعوبیت در برابر فرهنگ غرب صورت میگیرد؟
کتاب مبانی نظری غرب مدرن درصدد پاسخگویی به این سوالات است و خودبیگانگی فرهنگی و عدم اطلاع از نتایج نفوذ فرهنگ غرب را عامل اصلی این جریان میداند. کتاب در فصل اول تاریخچه همهگیری این فرهنگ را ذکر میکند. بر این اساس غرب در عهد مدرن و به ویژه از نیمه قرن هجدهم به بعد، تدریجاً بر نقاط مختلف زمین و ملل و اقوام گوناگون سیطره یافت و هویتهای اسطورهای و دینی اقوام غیرغربی را مادهای برای صورت نوعی مدرنیته قرار داد. بدینسان صورت نوعی تاریخ قرون وسطایی مسیحی در مدرنیته منحل گردید و غرب مدرن، صورت غالب تمدنی سیاره زمین گردید.
فصل دوم کتاب به ماهیت مدرنیته و ویژگیهای برجسته آن پیپردازد. اومنیسم را جزء لاینفک مدرنیته میداند و به موضوعات دیگری نظیر سکولاریسم، نیهیلیسم، سرمایهسالاری و تکنوکراسی میپردازد. بر مبنای آموزههای این فصل صورت اقتصادی اجتماعی مدرنیته چیزی جز سرمایه سالاری نیست. نیهیلیسم، صفت ذات تمدن مدرن است و جدا کردن اخلاق از تار و پود عالم مبنای تفکرات اجتماعی این مکتب است.
مدرنیته مولود طبیعی رنسانس است. این آغاز فصل سوم کتاب میباشد که به ادوار تاریخی مدرنیته اشاره میکند. دکتر زرشناس هفت دوره برای این تاریخچه بیان میکند و در هر دوره اقدامات صورت گرفته در عرصه مدرنیته را ذکر میکند. دوره تکوین یعنی دوره رنسانس و رفرماسیون، دوره ظهور فلسفه جدید، دوره کلاسیسیم و عصر روشنگری که جهانبینی مدرن در آن شکل گرفت سه دوره اول تاریخ مدرنیته را تشکیل میدهد. این فصل تطور تاریخی مدرنیته را متذکر میشود. از سال ۱۹۸۰ به بعد بحران ماهوی مدرنیته که در حوزه اقتصاد به دنبال سودجویی هر چه بیشتر است خود را در هیأت بحران رکودی نشان داده. با تمهای دمکراسی لیبرال جهت رهایی از رکود مزمن و کاهش نرخ سود از بخشی از سیاستهای حمایتی و سوسیال دموکراتیک خود دست کشیدند و بدینسان با احیاء نئولیبرالیسم، خشونت نظامهای سرمایهداری در عرصه اقتصاد صریحتر شد.
در نهایت دو فصل پایانی کتاب به دو موضوع ایدئولوژیهای عالم مدرن و طبقات در جامعه مدرن میپردازد. جالب اینجاست که در نظام سرمایهداری غرب تضاد و تفاوت طبقاتی یک اصل پذیرفته شده و مرسسوم است.
در شرایط هجمه فرهنگی یکی از ضروریترین و مهمترین کارها شناخت فرهنگ مهاجم است. فرهنگ مهاجمی که از تئوریکترین لایههای فرهنگ ما تا عینیترین و عمومیترین آنها را دستخوش تغییر و تهدید کرده است. شناخت بنیانهای نظری و صورتبندیهای مفهومی فرهنگ مهاجم امروز به یکی از وجوه لازم کار فرهنگی هوشمندانه بدل شده است.
شرایط خاص کشور ما در مواجهه با هجوم تندباد فرهنگ و ارزشها و آداب و عادات و فراتر از آن اعتقادات و اندیشههای اومانیستی و سکولاریستی برخاسته از تمامیت تاریخی فرهنگی به نام غرب مدرن یا مدرنیته انجام کاوشهای نظری و نقد و بررسیهای مبنایی را در این زمینه برای مجامع علمی و پژوهشی و نهادهای دینی و فرهنگی ما به یک ضرورت مبرم و اجتناب ناپذیر بدل کردهاست.
غرب شناسان، فعالان فرهنگی و اجتماعی و پژوهشگران حوزه غرب مخاطبان خاص این کتاب هستند.
تکنولوژی مدرن کار را بیش از پیش به امری از خود بیگانه و غیر خلاق بدل کرده است که بشر مدرن بدان به صورت یک شر الزامی و ناگزیر مینگرد و دائماً درصدد راه فرار از آن است. مقوله اوقات فراغت در نسبت با همین ماهیت از خود بیگانه کار مطرح میشود و اگر نه در تمدنی که کار از خود بیگانه نباشد. اساساً معضل و ضرورت اوقات فراغت به این نحو مطرح نمیشود.
نظرات