کتاب «جریان روشنفکری اسلامی در ایران» گفتاری از آیت الله خامنهای در سال 1359 با موضوع بررسی جریان روشنفکری در ایران است. از آنجا که این سخنرانی مقارن با سالگرد درگذشت دکتر شریعتی بوده بخش اصلی این صحبت به این روشنفکر دینی میپردازد. جریان روشنفکری در ایران از زمانه مشروطه و اعزام دانشجویان به فرنگ برای تحصیل علوم جدیده آغاز گردید. این جریان تاثیرات مختلفی بر حوادث سده اخیر داشته و خود نیز تطور و تحولات فراوانی را از سرگذرانده است. به عنوان نمونه جریان روشنفکری که در ایران متولد گشت با دلدادگی به فرهنگ غرب و اعتقاد به این قضیه بود که دین سبب عقب ماندگی و انحطاط یک جامعه است. این موضوع سبب شد تا این جریان ضدیت با جامعه دینی و روحانیت پیدا کند و آمال خود را در فرنگی شدن از سر تا بن بداند. اما بروز شخصیتهایی همچون علی شریعتی فضای روشنفکری را دچار تغییرات بنیان افکنی نمود. ایشان با وجود تحصیل در مجامع غربی، اندیشههای دینی خود را رها ننمود بلکه قرائت دین برای هدایت جامعه را بهتر و شایستهتر دانست. با همین نگاه ایشان برخلاف دیگر اندیشمندانی که مدام در حال دفاع از مواضع دین برابر تکنولوژی غرب بودند، سعی بر این داشتند که با نگاه پیشرو اسلام بر تفکرات غرب بتازند و برتری نظام اسلامی را اثبات نمایند. رهبر انقلاب در این سخنرانی تفاوت میان این دو جریان روشنفکری را تبیین نمودهاند.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
روشنفکر غیر اسلامی و غیر مذهبی، در آن سالهای دور، خود را موظف به مبارزه با دستگاه ستم نمیدانست. گاهی خود را موظف به همکاری و خدمت و در این اواخر به ثناخوانی و ثناگویی هم میدانست بفرمایید این شعرای نو و کهنه پرداز قدونیم قد، در دوران پیش از پیروزی انقلاب را یک دیدی بزنید. آنهایی که مدح شاه نگفتند آنهایی که شهبانو را عنصر فرشته فداکار ندانستند و نامه نگاری نکردند آنهایی که اگر گاهی به اشتباه دو روزی زیر سقف زندان گذرانده بودند نامه غلط کردم ننوشتند و قول ندادند که به فرهنگ ملی ایران وقتی بیرون آمدند - یعنی فرهنگ شاهنشاهی به تعبیر آنها - کمک کنند آنهایی که این خیانتهای صریح را نکردند، حداقل کار این بود که آتش بس اعلام کنند میان خودشان و دستگاه جبار به قیمت اینکه خود را فلج کنند، خود را به کلی خنثی کنند. مثل اینکه ساکت نشستن و نیروها را برای روز دیگر ذخیره کردن هم در منطق اینها و فرهنگ اینها جرم بود!
نظرات