منِاو، یک عاشقانه کم نظیر که ماجرایش در دل خانوادههای اصیل سالهای ۱۳۱۰ رقم میخورد آن هم به قلم رضا امیرخانی که متولد دهه پنجاه است و شما از آشنایی با شخصیتهای آن لذت میبرید حتی اگر متولد سالهای ۱۳۷۰,۱۳۸۰ و... باشید.
ویژگی آدمهای این رمان اصالت سخنان و پایبندی به باورهایشان است. آدمهایی که به شکلی ستودنی اخلاق انسانی را زنده نگاه میدارند؛ شما میتوانید با درد و دلهایشان حال و روز جامعه را درک کنید و در خط به خط کتاب خطوط پیشانیشان را ببینید که بازهم یاحق گویان روی پایشان ایستادهاند.
در کورهپز خانههای این اثر انار قلبتان رسیدهتر میشود و کوچه به کوچههای نام آشنایش از درویشی و مردانگی و عشق سیراب میشوید.
اگر در انتظار اثری هستید که شما را غافلگیر کند با متن و محتوایش، ترشی و شیرینی دانه دانه کلمات منِاو را که بارها نیز به زبان های مختلف ترجمهشدهاست، خودتان با زبان اصلی بچشید.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
((بوی یاس تمام شذ. همان بوی یاسی که حیاط را برداشته بود و به آسمان برده بود. دیگر چیزی نبود که ما را نگه دارد. از بالای آسمان به زمین افتادیم. شاید به خاطر قانون جاذبه ، البته همان قانون جاذبه بود که ما را آن بالا نگه داشته بود. جاذبه ی نیوتنی و خورشید که نه ، جاذبه ی مهتاب و ماه را می گویم. روی زمین افتادیم و اشک هایمان محکم روی زمین ریخت و شکست ، دل مان. تنها بنایی که اگر بلرزد ، محکم تر می شود ، دل است. دل آدمی زاد. باید مثل انار چلاندش ، تا شییره اش در بیاید … حکما شیره اش هم مطبوع است … اشک هایم را پاک کردم. مطبوع بود.))
نظرات