کتاب «من اعتراف می کنم» زندگینامه و اعترافات وحید افراخته عضو مرکزی سازمان مجاهدین خلق است. او در یک خانواده غیرمذهبی مشهد بزرگ شد اما برخلاف رویه خانوده در همان دوران نوجوانی به جریانهای مذهبی علاقهمند میشود و با انجمن حجتیه بر ضد بهائیت فعالیت میکند. وحید به دلیل استعداد خوبش در دانشگاه صنعتی آریامهر پذیرفته میشود و در همان دوران نوجوانی به عضویت سازمان مجاهدین خلق در میآید و کار تشکیلاتی را از همان ردههای پایین آغاز میکند. با ورود به فعالیتهای جدی مبارزاتی او زندگی مخفیانه را آغاز میکند و در چندین عملیات مسلحانه و خرابکارانه سازمان همچون ترور مستشاران آمریکایی نقش مهمی ایفا میکند. با تغییر ایدئولوژی سازمان او که به عنوان مسلمانی ثابت قدم و شهادت طلب شناخته میشد ناگهان به یک مارکسیست خشن تغییر دیدگاه میدهد. او که به عضویت حلقه مرکزی سازمان رسیده در حذف برخی اعضای سازمان که با مارکسیست شدن مجاهدین مخالف بودند همکاری نمود و حتی نزدیکترین دوست خود را با گلوله کشت و جسد او را سوزاند. او به شکلی اتفاقی دستگیر و به دست ساواک میافتد و در زیر شکنجه ماموران شاه بسیار زود میشکند و بسیاری از اعضای اصلی و غیراصلی سازمان را لو میدهد. همچنین اطلاعات فراوانی پیرامون ساختار و مدل کار تشکیلاتی مجاهدین در اختیار ساواک قرار میدهد و حتی در اعتراف گیری از دوستانش نیز با ساواک همکاری میکند. با این حال او به دلیل فعالیتهای خرابکارانه به اعدام محکوم میگردد و در بهمن 1354 در 25 سالگی تیرباران میشود. این کتاب با کنار هم گذاشتن اعترافات وحید و دیگر اعضای سازمان و همچنین دیگر اسناد موجود توانسته در 900 صفحه اطلاعات بسیار کاملی پیرامون سازمان مجاهدین خلق و اینکه به چه علت سازمان تصمیم به تغییر ایدئولوژی گرفت و اینکه ماموریتهای مسلحانه سازمان به چه هدف و به چه شیوه انجام میشدند اطلاعات خوبی به خواننده منتقل میکند.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
در فرهنگ سیاسی معاصر به بیرون راندن ناسازگاران و مسألهداران یک حزب سیاسی یا دولت و یا ارگانی دیگر تصفیه گفته میشود. کاربرد بیشتر این اصطلاح، به خصوص با اضافه کلمۀ «تشکیلاتی» مربوط به سازمانها و احزابی میشود که به طور عام بر خطوط مارکسیستی، لنینیستی و به طور خاص بر مشی استالینیستی مبتنی باشند. سازمان مجاهدین خلق ایران از برجستهترین جریانها و ساختارهایی محسوب میشود که حذف و «تصفیه» را جزء اصول سازمانی خود قرار داده و آن را تحت هر شرایطی جامه عمل پوشانده است. در این تشکیلات در دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، وقتی فردی به تشخیص مسئول خود و ردههای بالا از اصول ایدئولوژیک و سیاسی و تشکیلاتی سرباز میزد و برخوردهای متداول نیز قادر به اقناع وی نبود، مراتب تصفیه تشکیلاتی روی او اعمال میگشت. در وهله نخست مسئولیتهایش گرفته و برای اصلاح نقاط ضعفش به کارگری اعزام میشد و در مرحله بعد از تشکیلات اخراج و در صورت لزوم حذف میشد. مرحله حاد «تصفیه تشکیلاتی» «قتل»، «تصفیه خونین یا تصفیه فیزیکی» نام دارد. افراخته در میان اعترافات خود به چندین مورد از قتلهای اعضای خودی اشاره میکند که برخی از آنها در طبقه خونین جای میگیرد.
نظرات