کتاب «معلم فراری» دومین جلد از مجموعه قصه فرماندهان است که در این جلد به زندگی شهید محمد ابراهیم همت پرداخته است. شهید همت از برترین فرماندهان دفاع مقدس بود که از همان کودکی در دامن خانوادهای مومن و معتقد رشد پیدا کرد. تولد او خود معجزهای است که با عنایت اهل بیت اتفاق میافتد و داستانش در کتاب آمده است. در دوران سربازی و معلمی به مبارزه با حکومت طاغوتی شاه پرداخت و در شهر خود همواره از فعالین انقلابی بود. با آغاز درگیریهای کردستان به سوی آتش شتافت و تحت تربیت متوسلیان توانستند التهاب و اغتشاش آن منطقه را بخوابانند. پس از مفقود شدن متوسلیان به فرماندهی لشکر 27 محمد رسول الله (ص) منصوب شد و در عملیاتهای مهمی همچون فتح المبین و بیت المقدس حماسههای ماندگاری آفریدند. سرانجام او در عملیات خیبر در جزیره مجنون به هنگام پاتکهای سنگین دشمن با اصابت ترکش به شهادت رسید. این اثر مشتمل بر چند قصه جذاب و شیرین از زندگی و رشادتهای این فرمانده دلاور است.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
چشمان سید از تعجب و نگرانی گرد میشود: «خط ؟! خط برای چی؟ تو فرمانده لشکری بنشین تو سنگرت فرماندهی کن.» حاج همت سوار بر موتور میشود و آن را روشن میکند: کو لشکر؟ کدام لشکر؟ ما فقط یک دسته نیرو تو خط داریم. یک دسته نیرو که فرمانده لشکر نمیخواهد. فرمانده خط دسته میخواهد. فرمانده دسته هم باید همراه دسته باشد؛ نه تو قرارگاه. سید جوابی برای حاج همت ندارد. تنها کاری که میتواند بکند این است که دوان دوان به سنگر باز میگردد یک سلاح برمیدارد و عجولانه میآید و ترک موتور حاج همت مینشیند لحظهای بعد، موتور به تاخت حرکت میکند.
نظرات