حمیدرضا یک مأمور امنیتی منظم و متعهد است که تمام روزش را به کار اختصاص داده و سخت به دنبال انجام وظایفش است. او که در سازمان حفاظت اطلاعات کل نیروهای مسلح خدمت میکند، در طی یکی از پروندهها به مورد عجیبی برمیخورد؛ قتل اعضای یک باند قاچاق مواد مخدر که بدون هیچ ردّ پایی، نشان از حضور یک قاتل حرفهای دارد. از سمت دیگر یک مأمور کارکشته و قدیمی به نام «علیزاده» که در زمان جنگ به جبههها رفته و ناگهان ناپدید شده بود، فعالیتهایی مخفیانه و بدون وابستگی به هیچ ارگان خاصی را در خارج از مرزهای کشور به انجام میرساند. این دو شخصیت در مقابل یکدیگر قرار میگیرند و هرکدام خط داستانی موازی خود را دارند؛ خطوطی که با پیش رفتن وقایع، بیشتر و بیشتر به هم نزدیک میشوند. این داستان در جلد اول این مجموعه با نام «کهنه سرباز» صورت میگیرد و روایتی پرتبوتاب از جنگ، انقلاب، تروریسم و منافقین را بازگو میکند. در ابتدای جلد دوم اما داستان ظاهراً ارتباطی به قسمت قبلی ندارد. این قسمت به شکل نامههایی چندصفحهای و با موضوعاتی از گذشته یک مرد از زبان خودش روایت میشود؛ مردی که با روشهایی خلاف معمول به سوریه رفته، به مدافعین حرم پیوسته و با نیروهای داعشی جنگیده اما حالا به خاطر مسائل امنیتی و دیپلماتیک، بازداشت شده است. این نامهها در کتاب «روزهای تاریک» از زبان این سرباز خطاب به فرزندش نوشته شده و در ادامه داستان، «نیما اکبرخانی» با خطوطی کمرنگ، وقایع را به جلد قبلی متصل کرده و ارتباط این کتاب با داستان اول را برای خواننده مشخص میکند.
داستان این کتاب به صورت موازی بین دو شخصیت اصلی در جریان است؛ «علی علیزاده» و «حمیدرضا هدایتی». علیزاده که دههها پیش در جنگ تحمیلی سرباز بوده و ناگهان ناپدید شده، حالا سالهاست که به عنوان یک مأمور امنیتی در عملیاتهای برونمرزی مشغول فعالیت است. از سوی دیگر حمیدرضا نیز یک مأمور بابرنامه، منظم و باپشتکار است که یک روز، با صحنه قتل وحشتناکی مواجه میشود. در کتاب «عزرائیل 1: کهنه سرباز» یک قاتل حرفهای، اعضای تبهکار یک باند قاچاق مواد مخدر را به شکل وحشتناکی به قتل رسانده و حالا حمیدرضا باید مسئولیت این پرونده را در دست بگیرد. از سمت دیگر و در کشور قطر، پنج نیروی سپاه قدس نیز به قتل رسیدهاند و در این میان پای هیچ قاتلی در میان نیست. این داستان با ریتیم تُند و روایت هیجانانگیزش، اثری جدید را در ادبیات داستانی امروز ارائه کرده که خواننده را به جلو میکشاند. از یک سو قاتل بسیار حرفهای است و ردّ پایی از خود بهجا نمیگذارد و از سمت دیگر کارآگاه قصه، با هوش بالا و انگیزه قوی برای دستگیری قاتل هرگز دست از جستجو برنمیدارد. این کتاب اولین جلد از مجموعه عزرائیل است و با کشاندن داستان به سمت سوریه و ترکیه، ارجاع دادن خواننده به جنگ تحمیلی و بحث درباره گروهکهای تروریستی و منافقین، اورا برای رسیدن به بخش دوم آماده میکند. «نیما اکبرخانی» با قلم روان و سادهای داستان را روایت میکند، فراز و نشیبهای جذابی را برای قصهاش رقم میزند و البته به اقتضای موضوع جنگ و مسائل امنیتی، در بعضی موقعیتها نیز بیرحمی و خشونت را بیپرده به تصویر میکشد.
در دنیایی که هر مکالمهای میتواند تفکرات آدم را تغییر بدهد، هر فیلم و کتابی میتواند باورهایمان را فرو بریزد و هر اتفاقی میتواند شک را در دلمان بیندازد، چطور میتوانیم عمیقاً به کاری که میکنیم متعهد باشیم؟ «نیما اکبرخانی» در اولین جلد از این دوگانه، داستانی را برایمان تعریف کرد که گوشهگوشهاش پُر بود از همین جنس سوالها. ماجرای شخصیتهایی که از شش جهت آماج حمله فیزیکی و روانی دنیای بیرحم اطرافشان هستند و با هر قدم، یک پله به سقوط نزدیکتر میشوند. اما این کتاب تنها ابتدای داستانی گستردهتر بود و نیاز بود که ادامهای بر آن نوشته شود. به همین دلیل کتاب «عزرائیل ۱/۵: روزهای تاریک» به نگارش درآمد. این کتاب قسمت یک و نیم نامیده شده، چون نمیتوانیم آن را دقیقاً جلد دوم کتاب «عزرائیل ۱: کهنه سرباز» بدانیم. در این قسمت داستان علیزاده و حمیدرضا، داستان قاتل و کارآگاه و اتفاقات ترسناکی که در پشت پرده میافتد، از جای دیگری پیگیری میشود؛ از جایی که یک جنگجوی مدافع حرم در ایران دستگیر میشود و ما به عنوان خواننده، مخاطب نامههای او میشویم به فرزندش. این کتاب سرنخ داستان عزرائیل را از سمت دیگر ماجرا میگیرد و با روایت اتفاقاتی که به مدافعین حرم، کشورهای همسایه، گروهکهای تروریستی و پشت پردههای امنیتی میپردازد، داستانی در سبک تریلر، هیجانی و کارآگاهی میسازد.
نظرات