آیت الله مجتبی تهرانی از سالهای میانی دهه پنجاه تا سال 1391 به تربیت و تادیب عموم مومنین پرداختند و جلسات درس اخلاق ایشان همواره یکی از محبوبترین جلسات دینی در تهران بوده است. حال پس از رحلت این عالم ربانی مباحث این سی سال در حال تدوین به شکل کتاب است تا خیل عظیمتری از مشتاقان تربیت الهی بتوانند از مباحث استاد استفاده نمایند. یکی از مجموعههایی که تاکنون منتشر گردیده مجموعه اخلاق ربانی است که خود چندین زیرمجموعه دارد. در هر زیرمجموعه یکی از رئوس گمراهی یا سعادت انسان محور قرار گرفته و استاد پیرامون آن در جلسات متعدد صحبت کردهاند و براساس آیات و روایات به شناساندن آن پرداخته و شیوه درمان یا اکتسابش تعلیم داده اند. از جمله مباحث اخلاق ربانی کتاب «نصیحت» است که توسط موسسه مصابیح الهدی،ناشر اختصاصی استاد تهرانی، چاپ و منتشر گردیده است.
در این کتاب که در بردارنده سیزده درس است، استاد بزرگوار با بیانی روان، اما متکی بر مبانی محکم و متقن، به تبیین جایگاه اخلاق در مجموعه تعالیم و مأموریتهای انبیا میپردازد؛ از مفهوم ملکات اخلاقی اعم از فضایل و رذایل سخن میگوید و از رابطه آن با حالات انسان، چگونگی ایجاد ملکه و تأثیر پذیری روح، رابطه ملکات اخلاقی با پاداشها یا کیفرهای اخروی و ترسیم چهره باطنی و حقیقی افراد پرده بر میدارد معرفی قوای باطنی و کارکرد و تعامل آنها با یکدیگر جایگاه و نقش مهم عقل در میان قوای نفس، تجرد نفس مفهوم و ضرورت اعتدال میان قوا، اثبات ذاتی نبودن خُلق و خو و امکان تربیت نفس از جمله مباحث بعدی است. سپس نوبت به تبیین معنای خیر و سعادت میرسد و اینکه برای رسیدن به خوشبختی حقیقی چه باید کرد. پس از این مباحث نظری، اندک اندک نوبت به رهنمودهای عملی هم میرسد؛ چیزی که آن مربی و حکیم الهی هیچگاه از نظر دور نمیداشت. پایان بخش این قسمت از مباحث دستورالعملهای بسیار مهم و کاربردی است که میتواند در هفت رهنمود خلاصه گردد؛ رهنمودهایی که برای همه و همیشگی است و باید با دقت اجرا شوند.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
مسئله پاک سازی طبق مزاج طبیعیشان مختلف میشوند. . مثلاً شخصی دستخوش امراضی جسمانی است که یکی از آثار آن امراض این است که حالتی برای روح او ایجاد شده که از رذایل اخلاقی است. یا اینکه آن امراض حالتی برای روح نمیآورد ولی یکی از قوای باطنی او را تقویت میکند، به طوری که تعادل قوا در داخل از بین میرود؛ لذا در اینجا زحمت حفظ تعادل قوای روحی برای انسان بیشتر است. این مطلب صحیحی است. اما برای انسانی که آن مرض را ندارد آسانتر است. این حرف صحیح است و اسلام هم آن را نفی نکرده است؛ بلکه برای این شخص اجر بیشتری در نظر گرفته است.
نظرات