کتاب عزم راه به قلم مهدی جمشیدی تاملاتی فرهنگی درباره بیانیه گام دوم انقلاب است که نقشه راه، پس از بلوغ چهل سالگی را فراروی انقلابیون قرار میدهد.
عدد چهل برای بسیاری از ما معنای عمیقی دارد. چهل سالگی سن پختگی است، برای رفع حاجات چله میگیریم و سخنانی از این دست. انقلابمان نیز در چهل سالگی خود به بلوغ کامل رسید و دیگر نهالی نوپا نیست که از تحریم و تهدید هراس به دل راه دهد. آنچنان که در این چهل سال نیز چنین نبودهاست. اما چهل سالگی تازه آغاز راه است. ادامه نقشه راه چیست؟ رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم انقلاب این مسیر را ترسیم کردهاند. اما راه، رهرو میخواهد و رهرو عزم راه.
کتاب عزم راه در فصل اول خود به ارزش و جایگاه حقیقی بیانیه اشاره میکند و با تفکرات و اقدامات متعارض با بیانیه مقابله میکند، تا بیانیه گام دوم انقلاب در دید مخاطب قیمت حقیقی خود را پیدا کند. ضمن اینکه فصل نخست به موضوعاتی نظیر سنت تعلیقه نویسی بر بیانیه، هموارسازی زمینه اجتماعی برای تحقق بیانیه، تحلیل شکست منطق معارض با بیانیه، گفتمان سازی و مقابله با تحکم و فعالیت در عرصه اجتماع و علم میپردازد.
فصل دوم کتاب به تحولات معنوی برآمده از انقلاب میپردازد و ظهور معنویت در فضای فرهنگ را امری قاطع و پیشبرنده میداند. مطابق اندیشههای این فصل انقلاب باطنی بر انقلاب ظاهری تقدم دارد، در راه تحول باطنی بازگشت به خویشتن اسلامی نیاز اساسی جامعه است و تحول باطنی مردم در اراده الهی ریشه دارد.
فصل سوم کتاب از منظر سیاسی به گذشته و آینده انقلاب نگاه میکند. این فصل از کتاب تشریح میکند که در منطق مردمسالاری دینی زور و اجبار معنا ندارد. کتاب ضمن اشاره به نظریه دولت اسلامی خاطر نشان میسازد که این نظریه هنوز تحقق نیافته و اشرافیگری دولتی از جمله آفات تحقق این مهم است.
کتاب در هفت فصل دیگر ریز و درشت بیانیه گام دوم را واکاوی میکند و با شرح و بسط آن، ضمن اتکا به سخنان بزرگان و مراجع متعدد، راه عملی چهل ساله دوم انقلاب را ترسیم میکند و با امیدسازی و اتکا به آیندهای روشن عزم راه را در مخاطب فعال میسازد.
تا گوش به فرمان فرمانده انقلاب مطابق نقشه گام برداریم و به اهداف انقلاب برسیم.
هر یک از ما به عنوان مهرهای از این انقلاب نقشی موثر در پازل قلههای چهل ساله دوم انقلاب داریم. لذا آحاد مردم ایران بالاخص جوانان مخاطب این نوشتار هستند. همچنین دولتمردان مخاطبان اولیه این نوشتار هستند.
دولت اسلامی نباید به صورت متمرکز و مطلق عنان فرهنگ را در اختیار خود بگیرد و مجال هرگونه فعالیت و اقدامات غیر دولتی و مردمی را بستاند. بلکه باید پارههایی از فعالیتهای فرهنگی را به گروههای مردمی به خصوص جوانان مؤمن انقلابی که در پی فعالیتهای فرهنگی خودجوش و غیر رسمی هستند بسپرد. در مجموعه فعالیتهای فرهنگی بخشهایی نیز برای جوانان مؤمن و انقلابی در نظر گرفته شود و در این مجموعه کلی از فعالیتها، نهادهای فرهنگی بر آن باشند که خلاها و کاستیها را رفع کنند و تصور نکنند که این فعالیتهای غیر رسمی و مردمی را نباید در نقشه راهبردی گنجانید.
نظرات