دونالد ماس مدیر آژانس ادبی است که در سال 150 رمان تایید شده را به ناشران آمریکایی و غیرآمریکایی برای چاپ می‌سپارد. سالانه هزاران طرح و رمان از زیر نظر او می‌گذرد. به همین دلیل او به کوهی از تجربه پیرامون اشتباهات رایج نویسندگان کتاب اولی تبدیل شده است. به همین دلیل کتاب‌های او که به آموزش داستان نویسی می‌پردازند بسیار متفاوت از دیگر مدرسان است. او که آگاهی خوبی نسبت به شرایط محیطی و ذهنی یک نویسنده تازه کار دارد به او صرفا اصول داستان نویسی یا تکنیک‌های بهتر نوشتن را نمی‌آموزد و برای تمرین پیرنگ، شخصیت پردازی و دیالوگ تمرین نمی‌دهد. بلکه او تلاش کرده در کتاب «شور داستان نویسی» به لایه‌های عمیق تری از فرآیند خلق داستان نفوذ کند و عوامل ریشه‌ای‌تری برای بهتر نوشتن مطرح کند. کتاب با این سوال شروع می‌شود که چه چیز یک اثر داستانی را منحصر به فرد می‌کند و سبب می‌شود ناشر در میان هزاران طرح داستانی دست روی آن بگذارد و در مرحله بعد به ذائقه خواننده و منتقد خوش بیاید. با اینکه پیرنگ این اثر در چند صد رمان موفق تکرار شده چه چیزی باعث می‌شود همچنان خوانندگان از مطالعه اثر لذت ببرند و با حوادث آن شگفت‌زده شوند. نکته این مساله صرفا در بازنویسی درست یا پرداخت دقیق محصور نمی‌شود بلکه جواب در باورهای ریشه‌ای‌تری از ذهن نویسنده قرار دارد که ماس که تلاش کرده به کشف آن‌ها بپردازد و نشان دهد نویسندگان خالق شاهکار ادبی با چه رویکرد و دیدگاهی پشت ماشین تحریر می‌نشینند و وارد جهان داستان می‌شوند.

در ادامه برشی از این کتاب را می‌خوانید:

آیا چیزی به نام مضمون بد برای داستان وجود دارد؟ بدون شک ایده‌های داستانی تمامشان برایمان آشنا به نظر می‌رسند. سندرم پیروی کردن از کارهای موفق تضمین بسیار خوبی ما می‌گوید. به زودی دیگران به تقلید از این کار موفق می‌پردازند. اگر مقلدان هم موفق بودند، آن وقت می‌شود به موضوع انتخاب شده برای نوشتن داستان اعتماد کرد. اگر این موضوع همچنان جذاب ماند آن وقت می‌توان رویش سرمایه گذاری کرد این نوع داستان گویی در طول چند سال آن قدر تکراری می‌شود که از آوردن اسمش حال تهوع به آدم دست می‌دهد. خب حالا چه کسی می‌تواند بگوید داستان جنایی و پلیسی عمرشان سر آمده است؟ کی می‌تواند بگوید عشق هیچ وقت پاسخ به تمام مشکلات نیست؟ نجات دادن دنیا تکراری می‌شود؟ این الگوهای داستانی با دوام‌اند چون انعطاف‌پذیرند. هزاران راه برای کشف جنایت هست عشق حقیقی موانع بی‌نهایتی دارد. دنیا هم همیشه نیاز دارد نجات پیدا کند و هر دهه راه نجات دنیا راه متفاوت و تازه‌ای است.