اگر میخواهید نگاهی به اوضاع اجتماعی کشورمان در سالهای ۱۳۸۱تا۱۳۸۴ بیاندازید، میتوانید آن روزها را با چشمان یک نویسنده، خلبان و منتقد چیره دست ببینید.
سرلوحهها چنین اثری است که در بخشی از آن میخوانیم:
((صدایش را در نیاورید، تنها جایی که جاهطلبی مجاز است، بل ممدوح است، بل که اصالتا واجب است، آن هم نه کفایی که عینی، همین عرصهی هنر و علومِ انسانی است. در سایرِ علوم، اصلا اینجوری نیست. ما هم پیکان میسازیم، هم زانتیا. برای جفتش هم توجیه داریم. اما در ادبیات، فقط بایستی کارِ خوب تولید کرد، حتا مونتاژ هم نه.))
نظرات