کتاب زینت دوش نبی ، 120 داستان از زندگی و زمانه امام حسین (علیه السلام) است. محمود سوری نویسنده کتاب تمامی این قصهها را با استناد از منابع روایی اهل سنت نگاشته است. او بیان کرده در کودکی دو داستان از امام حسین (علیه السلام) را در کتابی خوانده که نویسندهاش سنی مذهب بوده و همین مساله باعث شده در جستجوی نام اباعبدالله به سراغ دیگر آثار برادران اهل تسنن برود. حاصل این پژوهش روایاتها و حکایتهای جذابی بوده که هر کدام به نحوی مربوط به ایشان بودند. بخش نخست کتاب با عنوان «سبزترین حیات» سه فصل دارد. عنوان فصل اول «فرزند مهر و ماه» است برگرفته از سخن ابا عبدالله که در شعری منسوب به ایشان پدر ارجمندش را «خورشید» و مادر گرامیاش را «ماه» خواند و فرمود: «وابی شَمْسُ وَامَى قَمَر» این فصل به داستان تولد و دوران کودکی امام حسین پرداخته است. فصل دوم با عنوان «آن اسوه ی عاشقان سرمست» به داستانهایی از سلوک معنوی و گفتههای ارزشمند سید الشهداء نظر دارد. فصل سوم با عنوان «دست خدا در آستین» به سیرهی رفتاری و اجتماعی امام حسین (علیه السلام) در برخورد با مردمان روزگار خویش و کرامتهای آن اسوهی همیشه ی تاریخ پرداخته است که خود در سخنی گران مایه فرمود: «لکُمْ فِی أسوة: من براى شما سرمشقم.» بخش دوم با عنوان «سرخ ترین شهادت» سه فصل دارد: فصل اول با عنوان «غروب خورشید» ابتدا به پیش بینی شهادت فرزند پیامبر اکرم ﷺ و یاران شهیدش از سالهای قبل پرداخته و بعد ماجرای روزهای منتهی به حماسهی عاشورا را بررسی کرده است و با شهادت سید الشهداء پایان مییابد. عنوان فصل دوم «قصه ی ما به سر رسید» است که به بازتاب شهادت شهدای سرزمین کربلا و داستانهای شگفت سر مبارک آن حضرت اشاره دارد. فصل پایانی کتاب هم با عنوان «فرجام قاتلان» به سرانجام بدعهدان و ستمگرانی پرداخته است که پسر فاطمه را به مسلخ عشق بُردند.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
ناگهان نسیمی از پنجره به داخل اتاق وزید و نور چراغ پیه سوز بالای سرمان را کُشت. اتاق در تاریکی فرورفت و تنها نور مهتاب اندکی به آن پیرمرد روشنی میداد. همان طور که از جا بلند میشد تا فتیلهی چراغ را روشن کند گفت:« مرا ببینید در این سن سالم و سرحال این جا ایستاده ام و از محترم حسین به این سو، جز خیر و نیکی برایم پیش نیامده است.» بعد خواست فتیلهی چراغ را روشن کند؛ ناگهان انگشتانش آتشین شد و همچون شمع، شروع به سوختن کرد. پیرمرد از درد و ترس فریادی زد و بیاختیار انگشت را به طرف دهان برد تا آتش را خاموش کند ولی آتش به سر و ریش انبوهش گرفت و صورتش یک پارچه آتش شد. او که دیگر تاب نداشت، از اتاق بیرون دوید و ما هم پشت سرش.خودش را به رود انداخت. تا زیر آب بود، آتش روی آب پخش میشد و همین که سر و بدنش از آب بیرون میآمد تمام تنش شعله ور میشد. معجزهی حسین ادامه داشت تا این که پیرمرد به دوزخیان پیوست و بدنش چون تکهای زغال از آب بیرون افتاد.
مسابقه کتابخوانی شیرازه با محوریت کتاب زینت دوش نبی از ۱۶ مرداد ماه آغاز شد؛ جایزه این دوره از پویش کتابخوانی ۲۰۰ میلیون ریال میباشد.
برای شرکت در این پویش کافی است این مجموعه را تهیه کنید و طبق شیوه نامهای که در همان برگه درج شده است در مسابقه شرکت کنید.
نظرات