کتاب راههای ابریشم، تاریخ جدید جهان نوشته پیتر فرنکوپن، استاد تاریخ دانشگاه آکسفورد، نگاهی نو و جامع به تاریخ جهانی از زاویهی جادههایی دارد که طی دو هزار سال، قلب شرق و غرب را به هم متصل کردهاند. این مسیرها، که از استان «توانهانگ» در چین آغاز شده و تا اروپای مرکزی امتداد مییافتند، فقط مسیرهای بازرگانی نبودند؛ بلکه شریانهایی زنده و پویای فرهنگی، دینی، سیاسی و اجتماعی بودند که تمدنها را به هم پیوند میدادند.
فرنکوپن در این کتاب با روایتی مستند، جذاب و پژوهشمحور، تاریخ را نه از نگاه اروپامحور رایج، بلکه از مرکز ثقل شرقی آن بازخوانی میکند. او در ۲۵ فصل، مسیرهایی را دنبال میکند که در آنها کالا، اندیشه، دین، بیماری، فنّاوری، نژاد و زبان، پیوسته در حال عبور و تغییر بودهاند.
کتاب «راههای ابریشم» فراتر از تاریخ بازرگانی یا اقتصاد، به ما نشان میدهد چگونه مردمانی با نژاد، فرهنگ و آیینهای گوناگون – از ایران و هند تا چین و آسیای میانه – با یکدیگر رابطهای فراتر از سیاست داشتند؛ رابطهای که بازرگانی را با فرهنگ، دین را با دانش، و جغرافیا را با انسانیت در هم میآمیخت. اصطلاح «راه ابریشم» که نخستین بار در قرن نوزدهم توسط جغرافیدان آلمانی ریختوفن به کار رفت، صرفاً به تبادل ابریشم یا ادویه اشاره ندارد، بلکه بیانگر تبادلی تمدنیست که دامنهاش از زبان و ادبیات گرفته تا ژنتیک و نژاد گسترش مییابد.
فرنکوپن در کتاب خود نشان میدهد که چگونه تحولات بزرگ تاریخی – از گسترش اسلام و مسیحیت گرفته تا یورش مغولان، از ظهور امپراتوری عثمانی تا انقلاب صنعتی، و حتی تحولات سیاسی قرن بیستم – همگی به نوعی با این مسیرها پیوند خوردهاند. این کتاب درواقع تاریخ جهان را با محوریت خاورمیانه، آسیای میانه و چین بازنویسی میکند و جایگاه حقیقی شرق را در ساخت تمدن جهانی بازمینمایاند.
ترجمه فارسی اثر با قلم روان علیرضا عامری و چاپ باکیفیت انتشارات نیماژ، تجربهای لذتبخش از مطالعهی تاریخی عمیق و بینفرهنگی را برای خوانندهی فارسیزبان فراهم کرده است.
به علاقهمندان تاریخ جهانی، پژوهشگران روابط بینالملل و مطالعات اوراسیا، دانشجویان رشتههای تاریخ، علوم سیاسی، و همه کسانی که میخواهند روایتهایی تازه و جامع از ریشههای پیوند شرق و غرب بشنوند.
پرده ی آخر حکایت دوران که آغشته به حوادث تبزا بود به سیاستمدار کارکشته سخندان و بصیری به نام محمد مصدق سپرده شد که روح زمان را می شناخت به نوشته ی یک مقام بریتانیایی او مثل یک اسب خوش بنیه ی گاری کش نسبتاً ناشنوایی است که با چهره ای درهم و اغلب گنگ و ناگویا به محیط خود واکنش نشان میدهد. او از فاصله ی شش اینچی با کسان گفت و گو میکند با این حال بوی ملایم افیون از دهانش به مشام میرسد. او خود اهل اطناب است اما چندان از جدل خوشش نمی آید. طبق شرح حال آمده در آبزرور که به پرونده ی مصدق در وزارت خارجه ی بریتانیا ضمیمه شد، او یک ایرانی با سلوک سنتی اهل نزاکت و سخاوت در مصافحه و تکریم و تعظیم بود. در واقع به زودی معلوم شد که انگلیسی ها او را سخت دست کم گرفته بودند.
طبق آرمان مصدق که اولین بار اواخر سال ۱۹۴۴ در مجلس مطرح کرد ایران نمی توانست و نباید اجازه دهد که از سوی قدرت های خارجی مورد ارعاب و سودجویی قرار بگیرد امتیاز نامه ی ناکس دارسی و رفتار شرکت نفت ایران و انگلیس پارس - انگلیس (سابق مصداق بارز پیامد رهبری سست عنصر است. او گفت برای چندمین بار ایران در قالب دولت دست نشانده مورد بهره کشی صاحبان منافع قرار گرفته بی آنکه کوچک ترین ره آوردی برای ملت داشته باشد انتخاب شریک معامله حق ایران است نه امر بیگانه وقت آن است که ما خود با هر دولت خریدار نفت مذاکره و به آزاد کردن ملت از یوغ اجنبی همت کنیم.»
نظرات