کتاب حکومت صد روزه ناپلئون بناپارت نوشته دومینیک دو ویلپن و ترجمه سید حامد رضیئی از نشر امیرکبیر، یکی از آثار جامع و تحقیقی است که به بررسی دوران پر فراز و نشیب حکومت ناپلئون در فرانسه میپردازد. این کتاب دقیقاً در دورهای خاص از تاریخ فرانسه متمرکز است: دوران صد روزه ناپلئون، که میان تبعید اول او به جزیره البا و بازگشتش به قدرت در فرانسه قرار دارد. در این مدت کوتاه، ناپلئون با مواجهه با بحرانهای داخلی و خارجی، تلاش کرد تا قدرت از دست رفته خود را بازیابد و به مبارزه با اتحادیههای اروپایی ادامه دهد.
دومینیک دو ویلپن در این اثر با تحلیل گسترده و عمیق وقایع تاریخی و سیاسی، به تبیین شرایط اجتماعی و درونی فرانسه در این دوره بحرانی میپردازد. او از شیوههای پیچیده ناپلئون در جلب حمایت مردم و مقابله با مخالفان پرده برداشته و تحولات بزرگ داخلی فرانسه را که به ایجاد تغییرات جهانی منجر شد، بررسی میکند. به علاوه، در کتاب، نویسنده نگاهی متفاوت به شخصیت ناپلئون و تصمیمهای پیچیدهاش در مواجهه با دسیسهها و توطئههای اطرافیانش دارد.
کتاب حکومت صد روزه ناپلئون علاوه بر بررسی جزئیات سیاسی و نظامی این دوره، به خواننده فرصت میدهد تا بهطور عمیقتر به تحلیل شرایط خاص و تأثیرات تاریخی این دوران نگاه کند. این اثر برای علاقهمندان به تاریخنگاری و مطالعات سیاسی و نظامی و همچنین کسانی که میخواهند با جزئیات بیشتری از شخصیت ناپلئون آشنا شوند، پیشنهاد میشود.
این کتاب برای کسانی که به تاریخ اروپا، بهویژه تاریخ فرانسه و شخصیتهای برجسته مانند ناپلئون علاقه دارند، بسیار مناسب است. افرادی که به تحلیلهای سیاسی، نظامی و تأثیرات اجتماعی در تاریخ توجه دارند، از این اثر بهره خواهند برد.
لیبرال ها نخواهند توانست جلوی پیشرفتهای سلطنتی همراه با پشتیبانی اشراف را بگیرند. در این زمان کنسرتها و نمایشها با تشویق و کف زدن های آنها همراه بود ولی ممکن است با تلاطم امواج ورود ناپلئون به پاریس دچار نابودی گردد. تبلیغات دربار و اشراف فقط در مناطق جنوب و غرب فرانسه طرفدار داشت، در صورتی که در دیگر مناطق کاری از دست آنها ساخته نبود کنت آرتوا که به خاطر سالهای تبعید و زندان در بین مردم وجهه ای کسب کرده بود همیشه به فکر توطئه بود ولی با ناامیدی به مسائل نگاه میکرد و متوجه شد که تنها یک مانع در مقابل آنها قرار دارد و آن هم آشتی با قصاب سلطنت طلب شهر لیون و قاتل برادرش - لویی شانزدهم - است که بالاجبار باید با وی از در سازش برآید ،فوشه مردی بدطینت شیطان صفت و نفرین شده فکر نمی کرد که روزی به او وزارت پلیس پیشنهاد کنند افراطیون بعد از انتخاب کلارک و دو بورین با پیشنهاد انتخاب فوشه آخرین شانس خود را امتحان کردند. با وساطت آنها بالاخره شاه تصمیم جدی گرفت کسی را شخصاً برای وزارت داخله انتخاب کند که لیاقت این کار را داشته باشد و در عین حال بتواند از عهده مشکلات موجود برآید. افراطیون تالیران را برای پست وزارت داخله به شاه پیشنهاد کردند، زیرا قدرت اجرایی تالیران مورد توجه همه بود و تصور میکردند که فقط وی خواهد توانست در برابر ناپلئون ایستادگی کرده و او را از پای درآورد.
نظرات