کتاب«ذهن استراتژیست»  تکنیک‌های کاربردی تفکر استراتژیک در سطح ملی،سازمانی و فردی است که مجتبی لشکر بلوکی و سید حسین جلالی تالیف نموده‌اند.

نیاز به تفکر استراتژیک، در هر سطح و مقامی احساس می‌شود. چه کارمند باشید یا کارپرداز. چه خانه‌دار باشید یا فرماندار، چه رئیس مدرسه باشید یا رئیس جمهور، چه دبیر ریاضی باشید یا دبیر سازمان ملل تفکر استراتژیک به انتخاب هوشمندانه اهداف حیاتی زندگی شخصی یا سازمانی یا ملی کمک کرده و سپس با تمرکز بر اهداف ،ابزار دستیابی به آنها را به کار ببندیم. با مطالعه این کتاب پرده از چهره رمزآلود مفهوم تفکر استراتژیک برداشته خواهد شد. کتاب این مفهوم را  به اصول و تکنیک هایی تفکیک کرده که آموختنی و تکرار کردنی شده است و بعد از خواندن این کتاب دیگر مفهوم تفکر استراتژیک دور از دسترس و دشواریاب نخواهد بود..

آموزه اصلی کتاب ذهن استراتژیست، این است که با استفاده از پرسش‌های استراتژیک ذهن مخاطب خود را به استراتژیک اندیشیدن عادت می‌دهد. نویسندگان کتاب سعی کرده اند پرسشهای استراتژیک را در این کتاب به گونه ای صورت بندی کنند که ذهن شما را «ویروسی» کنند و استراتژیک اندیشیدن را در ذهنتان بذرپاشی کنند. در این کتاب تلاش شده است که هم از زندگی شخصی و هم در سطح سازمانی و کشورداری مثال های متعددی آورده شود. این یعنی تفکر استراتژیک در همه سطوح کاربردی است، به شرط آنکه اصول و تکنیک ها و پرسشهای آن را با تکرار و تمرین در خود نهادینه کنیم.

در برشی از کتاب ذهن استراتژیست می‌خوانیم:

بارها شنیده ایم که میشود تهدیدها را به فرصت (منفعت بالقوه) تبدیل کرد. به علاوه، حتماً این را هم شنیده ایم که هر تهدیدی وجه مثبتی هم به همراه دارد. برای مثال، نگرانی های زیست محیطی درباره گرمایش زمین در نگاه اول تهدیدی برای صنعت خودرو به نظر میرسد درست است که در این مثال نگرانی های زیست محیطی سبب وضع مالیاتها و تعرفه هایی بر تولید خودرو و مصرف سوخت به ویژه در کشورهای توسعه یافته شده است؛ اما برخی شرکت های خودروسازی مانند ولوو فولکس واگن و رنو از وجه مثبت این تهدید بهره گرفته اند و با توجه به تعرفه های ترجیحی دولتها و سیاستهای تشویقی آنها برای کاهش آلایندگی، سهم زیادی از فروش خودروهای کم مصرف الکتریکی یا هیبریدی را به خود اختصاص داده اند. هنگامی که سازمانها با امواج پی در پی تهدیدهای پیش بینی نشده رو به رویند استراتژی نقش قطب نمایی را ایفا میکند که سازمان را از دل طوفانها و تلاطم به سلامت عبور میدهد. این قطب نما، ضمن جهت دهی به مسیر ،سازمان منفعتهای بالقوه و نهفته در دل تهدیدها را در دسترس سازمان قرار میدهد.