استاد مرتضی مطهری علامه ذوالفنونی بود که در علوم فراوانی تبحر و تسلط بسیار بالایی داشت. از جمله این علوم میتوان به علم فلسفه اشاره کرد که خود بنابر گفته برخی بزرگان اساس علم و ریشه هستی و مبانی علوم بسیاری است که از چیستی و حقیقت عالم سوال میپرسد. ایشان در علم فلسفه شاگرد علامه طباطبایی و امام خمینی بودند که فیلسوفان عصر حاضر و امانتدار مکتب فلسفه اسلامی از گذشتگان برای آیندگان بودند. به اذعان علامه طباطبایی شهید مطهری از جمله برترین شاگردان ایشان در بحث فلسفه بودند که قدرت فهم و استعداد درک مشکل ترین مسائل فلسفی را داشتند و به سرعت از قامت شاگرد به استادی تغییر جایگاه دادند و خود به یک فیلسوف مبرز که آگاهی کامل به فلسفه غرب و شرق داشت بدل گشتند. از جمله متون سترگ در حیطه فلسفه اسلامی کتاب اسفار ملاصدرا است که در واقع میتوان آن را سنگ بنای فلسفه صدرایی دانست که یکی از پیشروترین مکاتب فکری اسلامی است. فهم و تدریس کتاب اسفار ملاصدرا کار بسیار دشواری است که خود نیازمند سالها مباحثه و تحصیل در سطوح مختلف فلسفه اسلامی و تدریس آن امری بسیار دشوار است که علامه مطهری نه تنها به خوبی مبحث را تبیین مینماید بلکه خود نیز نوآوریهای بسیار دقیقی در این مکتب وارد ساختهاند.
درسهای اسفار (جلد ششم) آخرین جلد از این مجموعه است که در این اثر فصل پانزدهم از مرحله هشتم و نه فصل نیز از مرحله نهم کتاب اسفار تدریس شده است و در انتها نیز استاد مطهری مروری اجمالی بر مباحث مطرح شده در موضوع قوه و فعل داشته اند. سرفصل مباحث مطرح شده عبارت اند از: قوای محرکه جسمانی از نظر تحریک متناهی اند، حقیقت قدم و حدوث، حدوث، علت نیازمند به علت نیست، تقدم و تاخر مشترک معنوی اند یا لفظی؟، در اقسام معیت، تکمیل بحث حدوث ذاتی. این اثر توسط نوه استاد صدرا هادی زاده تصحیح و تدوین گردیده است.
در ادامه برشی از این کتاب را می خوانید:
اینجا مطلبی را به طور مقدمی به ذهن بسپارید تا بعد ببینیم چگونه میتوانیم روی آن بحث کنیم وقتی میگوییم حدوث عبارت است از مسبوقیت وجود شیء به عدمش و قدم عبارت است از مسبوق نبودن وجود شیء به عدمش آیا این مستلزم این است که چه در حادث و چه در قدیم برای شیء عدمی اعتبار کنیم؟ یعنی آیا لازم است عدم شیء در مرتبهای از مراتب وجود صدق کند؟ اگر شی اصلا وجود نداشته باشد نه حادث است و نه قدیم حال جایی که شی وجود داشته باشد ولی عدمی برایش اعتبار نشود چگونه است؟ «عدمی برای شیء اعتبار نشود» به این معناست که در هیچ مرتبهای از مراتب وجود برای این شی عدم اعتبار نمیشود وقتی برای شیء عدم اعتبار شد اگر این عدم سابق بر وجودش باشد میشود حادث و اگر سابق بر وجودش نباشد میشود قدیم پس بالاخره باید یک عدم اعتبار شود.
نظرات