کتاب «دختر موشرابی» داستانی تاریخی براساس سرگذشت تمام دختران ایرانی است.
همان کسانی که پشت دیوارهای مصلحت اندیشی و ساده انگاری قربانی شدند، اما همچنان پرچمدار تغییرات چشمگیر هستند، تغیراتی بزرگ که بخش کوچکی از آن را محمد حسینزاده از دوره قاجار تا به امروز برایمان روایت میکند.
هشت فصل این کتاب همگی با حضور دختران تحریر میشود، دختر گرجی، دختر میرزا، دختر قجری، دختر مشروطه، دختر نوغان، دختر کُرد، دختر شهرنو، دختر موشرابی و... که هر چند خط و چند بند و چند فصل کتاب را در دست گرفتهاند تا تکه ای از حقیقت را به زیبایی لطیف کلمات به تصویر کشند.
مثلاً در بخشی از کتاب میخوانیم:
((آقا بهرام مقابل اجنبی و اجنبیپرست اگه سرت بالا نباشه، اگه سینت جلو نباشه، اگه عزت نداشته باشی، زمینت میزنن! نه اینکه جسمت رو بزنن که باکی نیست! آبروت رو زمین میزنن، عزتت رو بر باد! من تو این سید عزت میبینم! این سید خونش برای این ملت به جوش اومده! غیرت فرهاد داره این سید برای شیرینهای این مملکت تا دست دراز اجنبی و اجنبیپرست رو قطع کنه! آقا بهرام طناب دار یا جوخهٔ اعدام برای من شیرینتره تا ذلت تهمت به پسر حضرت زهرا(س)!
نظرات