کتاب دختری به نام کو داستان دختر نوجوانی است که با کبوترها زندگی میکند. این اثر داستانی درباره خانواده، دوستی، عشق و مهربانی است که برای نوجوانان دختر و البته پسر گزینه مناسبی محسوب میشود.
نسیم آوریل مطبوع و لطیف همچون رختهای تمیز بر محوطه بارگیری تاریک راه آهن وزید. قطارها بر ریلهای خاموش بیحرکت بودند. تا یک ساعت دیگر سپیده میزد و رفت و آمد صبح دوشنبه شروع میشد. فعلاً هیچ کس آن حوالی نبود حتی کارگران شب کار با کلاههای ایمنی گنده روی سرشان و جلیقههای نئونی بر تنشان. کبوترهای ساکن بام کارخانه متروکه کنار راه آهن هم در خواب عمیقی بودند. همه شان جزیکی. کبوتر یک ساله زغالی رنگی که نوار سفیدی بر بالهایش داشت خوابش نمیبرد، به جایش توی کوچههای اطراف کارخانه پرسه میزد و دوروبر آلونک کوچکی که نور از آن بیرون میزد. سرک میکشید.
این آغاز زندگی کو است. داستان خانواده کبوترها را با همه سختیهایش تصویر میکند. سختیهایی مانند سوز سرما، کمبود غذا، حیوانات وحشی همه و همه خانواده کبوترها را تهدید میکند. اما چیزی به نام عشق این خانواده را در کنار یکدیگر نگه میدارد.
در این داستان نوجوانان با ارزشهایی اخلاقی چون خانواده دوستی، مهر و محبت، کمک به همنوعان و تلاش آشنا میشوند و این باورها را در خود تقویت میکنند.
دختران نوجوان مخاطبان خاص این اثر هستند ضمن اینکه پسران نیز میتوانند از این اثر بهرهمند شوند.
برای کو و فوجش همه روزها یکسان شروع میشد. حتی روزی که همه چیز عوض شد. خورشید که طلوع کرد کو بیدار شد. از آشیانه روزنامهای خود بر کف کبوترخانه بیرون آمد و به روشنایی بام خزید و به مجموعه کیسههای پلاستیکیاش نگاه کرد. دوست داشت صبحها لباس جدیدی بپوشد. لباسی که کبوترها هیچ از آن سر در نمیآوردند. دستهایش به کیسه قرمزی که خیلی دوستش داشت خورد و آهی کشید. متأسفانه این کیسه هم مثل خیلی از کیسههای دیگر برایش کوچک شده بود. به جایش پاهایش را توی سوراخهایی فرو کرد که ته کیسه زرد بزرگی ایجاد کرده بود. دستهایش را توی سوراخ دستههای کیسه کرد و چند تا روزنامه توی کیسه چپاند.
نظرات