کتاب شاندی لایو به قلم سمیه ایمانی داستان دختری به نام لنا را تصویر می‌کند که می‌خواهد با ساخت رباتی خدمتکار به مادر مریضش در کارهای خانه کمک کند. اما ساخت یک ربات توسط دختری نوجوان که به این سادگی نیست. به نظرتون لنا از پسش برمی‌آید؟

لنا را در شاندی لایو، کیلور صدا می‌کنند. اینکه شاندی لایو کجاست و چرا کیلور شده لقب لنا بماند برای روزگاری که خودتان کتاب را ورق می‌زنید. به هر حال زندگی هر کسی یک معماست و این بار شما باید از معمای لنا سر در بیاورید تا گاهی تجربه کنید، گاهی کشف کنید و گاهی تلاش.

داستان لنا از تابلوی اطلاعات مدرسه‌شان شروع می‌شود. مسابقه استعدادهای درخشان در حال برگزاری است و فقط پنج روز تا پایان مسابقه فرصت باقیست. اما او کسی نیست که جا بزند. ربات زندانی‌اش را که زیر خروارها گرد و خاک مدفون شده‌است بیرون می‌کشد تا بتواند اثری خلق کند که هم کمک حال مادرش باشد در کارهای خانه و هم جایزه مسابقه را از آن خود کند. اما همیشه روزگار آن چنان که پیش‌بینی می‌شود پیش نمی‌رود. لنا در این راه با سختی‌های متفاوتی مواجه می‌شود. اما ... .

بالاخره با وساطت دایی‌اش، والدین لنا راضی می‌شوند تا او به شهر دیگری سفر کند و در کلاس‌های رباتیک شرکت کند. لنا تصور می‌کند که به رفتن به کلاس‌های رباتیک مشکلاتش حل می‌شود، ولی متوجه می‌شود که کار به این سادگی‌ها هم نیست. در خانه دایی و با وجود حسادت بچه‌های دایی، باید موانع زیادی را پشت سر بگذارد و وجود برادرش در مقابله با این مشکلات می‌تواند خیلی کارساز باشد.

قرار گرفتن داستان در بن‌بست‌های مختلف و تلاش برای گذر از این بن‌بست‌ها حس تعلیق خوبی در مخاطب ایجاد می‌کند. انگیزه‌آفرینی برای کار و تلاش در خلال داستان از دیگر امتیازات مثبت این رمان است.  

چرا باید کتاب شاندی لایو را مطالعه کنیم؟

این اثر در کنار تقویت حس خانواده دوستی و عشق به کانون گرم خانواده، روحیه تلاش، پشتکار و کار گروهی را تقویت می‌کند.

کتاب شاندی لایو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

نوجوانان بالای ده سال، بالاخص دختران، مخاطبان این رمان دوست‌داشتنی هستند.

برشی از کتاب شاندی لایو:

خیلی خب زود باش لنا وقت رو تلف نکن. برای واقعی کردن آرزوهایت عجله کن. فکرم کار نمی‌کرد. یعنی ذوق و هیجان نمی‌گذاشت کار کند. چقدر گرسنه بودم. نه لنا! برای خوردن وقت زیاد است. لباس بپوش لباس اوه... بله امروز روزی رؤیایی است، رؤیایی. یک دفعه افکارم پریشان شد. خواب دیشب در ذهنم مرور شد! نکند همه چیز خراب شود. کیلور از میان جمعیت سالن پرواز کند و ناپدید شود! این چه فکرهای بیخودی است که می‌کنی. لنا کیلور مگر ربات پرنده است که پرواز کند؟ دیوانه شدی؟ دلم از خواب دیشب بدجور می‌لرزید.