شخصیت اصلی این رمان، نوجوانی به نام عباس است. او پسر یتیمی است که مجبور شده مدرسه را رها کند و در یک تعمیرگاه زندگی کند. پدرش، مربّی پاراموتور بوده و عباس در انتظار روزی است که بتواند با پاراموتور پرواز کند. ثریا دخترخاله ی اوست. درسش خیلی خوب است. او دوست دارد به المپیاد بین المللی برود ولی با مشکلاتی روبرو می شود. این دو نوجوان برای رسیدن به آرزوهایشان تلاش می کنند امّا مسأله این است که زمین و زمان همیشه بر وفق مراد ما نمی چرخد.
نظرات