کتاب «جعبه سیاه» مختصری از خاطرات اسدالله علم است که حقایق ترسناک و تلخی را از زندگی محمدرضا شاه و حکومت پهلوی آشکار میسازد. او وزیر دربار شاه از سال 1346 تا سال 1356 بود و در این دوران یار غار شاه و نزدیکترین فرد در حکومت به او بود و از خصوصیترین مسائل مملکت آگاه بود. فضای آلوده و مسموم رسانه سبب شده تا بسیاری از جوانان و نوجوانان نسبت به مواضع مسوولین و افراد معتمد انقلاب باور پیدا نکنند و گمان کنند که حکومت پهلوی همانگونه که رسانههای معاند در حال تطهیرش هستند پادشاهان فعال و پرتلاشی بودهاند. اما اعترافات افرادی همچون علم میتواند شاهد خوبی برای نشان دادن فساد زمان شاه باشد. او در این ایام مسوولیت به شکل مداوم خاطرات روزانه خود را یادداشت مینمود و از آنجا که در این یادداشت از فسادهای شاه و حکومت نیز مطالبی مینوشت وصیت کرده بود که این خاطرات تا پنجاه سال بعد کسی چاپ و منتشر نسازد. اما اکنون که در هفت جلد یادداشتهای او منتشر گشته رازهای بسیاری هویدا گشته است و نشان میدهد چقدر مسوولین حکومتی در سازمان پهلوی بیکفایت بودهاند و فسادهای مالی و اخلاقی در دربار موجود میزده و از نفر اول حکومت تا کوچکترین مسوولین به امور ناپسند دامنشان آلوده بوده است. استاد سیدمحمدحسین راجی با مطالعه کامل اثر مشتی از خروار سیاهی و آلودگی که با حکومت پهلوی دامن ایران را گرفته بود را نشان دادهاند این کتاب به همت انتشارات معارف به چاپ رسیده است.
از اخبار مهم داخلی انتخابات انجمنهای شهرداریها در کشور است که امسال با آزادی نسبی بیشتری جریان پیدا کرد؛ البته با معرفی کاندیدها از طرف حزب؛ اما کاندید بیش از عده لازم که در حقیقت بین کاندیدها رقابت بشود؛ ولی در تهران مردم خیلی خیلی کم استقبال کردند و مجموع بیش از شصت هفتاد هزار نفر برای رأی دادن اسم نویسی نکردند که خیلی از یک شهر پنج میلیون نفری خلاف انتظار است؛ چون این دفعه حزب برای رأی دادن مردم فشار نیاورده بود و معلوم شد که واقعاً مردم بی تفاوت هستند که بسیار بد است و قابل تحمل نیست.
نظرات