کتاب باغ وحش اساطیر به قلم احسان رضایی در جلد اول خود میخواهد حیوانات اسطورهای ادبیات نظیر سیمرغ، رخش، لولو خورخوره، بزک زنگوله پا، یا شاید شنگول و منگول و حبه انگور را به دنیای امروزمان بیاورید، یک چوب جادو به دست آنها بدهد، آنها را با شلواری شش جیب و حتی عینک رِیبُن پشت موتور هزار بنشاند و با ادبیاتی غریب عجایبنامهای خلق کند که هرهر و کرکر خنده نوجوانان بالای پانزده سال را به آسمان هفتم برساند.
عجایبنامهها سبکی در داستانهای قدیمی هستند که همچون ادبیات غریبشان در دنیای امروز غریب ماندهاند. عَجایِبْنامهها، نام عمومی گونهای خاص از کتابهایی به زبانهای فارسی و عربی است، که در آنها شگفتیهای جهان آفرینش به همراه موجودات خیالیِ آفریدۀ ذهن بشر با جهانشناسی خاصی که در آن مرزهای تخیل و واقعیت درآمیخته، توصیف شدهاند. راحتتر بخواهیم بگوییم عجایبنامه داستانهایی فانتزی، تخیلی و اعجابانگیز خلق میکند. احسان رضایی با درونمایهای طنز توانسته این گوهر فراموش شده را از دل خاک بیرون آورد و داستانهایی کوتاه و دوستداشتنی خلق کند. مثلا رخش را تصور کن که به وای فای مجهز شده، به فناوری رانندگی بدون سرنشین مجهز گشته یا دیگر چندان به حرف رستم نمیکند. سواری با این رخش چشیدن دارد.
برای رسیدن به خندهای از ته دل.
همه نوجوانان بالای پانزده سال، چه کتابخوان و چه کتابنخوان، مخاطب این اثر هستند. کتابنخوانها هم اگر اولین داستان را بخوانند مشتری این کتاب میشوند.
فقط باید حواستان باشد که موقع طراحی مدار دیوها یک فاز و نول جابهجا شده و برای همین همه حرفها را برعکس و چیکی میفهمند. مثل کلاه قرمزی که آقای مجری فعلها را به دیبی برعکس میگفت شما هم باید یکسره به دیوها درباره فواید دست توی دماغ کردن و مضرات رانندگی بین خطوط بگویید و از دزدی و اختلاس و بانکزدن پرهیزشان بدهید. خوبیاش این است که اگر هم بعداً دیوهایتان حین ارتکاب جرم گیر افتادند و پای شما هم وسط کشیده شد مدرک دارید که بهشان گفتید این کارهای زشت را نکنند. به همین راحتی.
نظرات