مردم همه سرمست از پیروزی بزرگ سال۲۰۴۱ بر ویروس جهانیای بودند که در کتاب «زایو» مصطفی رضایی کلورزی، ماجرای آن را برایمان بازگفت اما این شادی زیاد ماندگار نشد و اینبار در کتاب «ایذا» خواهیم دید که آن پیروزی شروع جنگی تمام عیار میان انسانها با دنیای تازهشان شدهاست.
همگی منتظر اتحاد بشر بودیم، منتظر دوستی و روزگاری نو و دوستداشتنی؛ درحالی که دنیای جدید با پیشرفت ابزارهایش، تبدیل شد به چالشی بزرگ و هراس برانگیز که تنها هدفش سیطره بر جهان است؛ سیطره ابزارها بر سازندگانشان.
در بخشی از این رمان سایبرپانکی از نشر کتابستان معرفت می خوانیم:
((بهآرامی راه میرفت: «همهی این چیزهایی که امروز شاهدی، برای رسیدن به یک ثباته؛ اما حقیقت اینه که ثبات تو جهان ما تنها یه بهونهست. عصر ما عصر بیثباتیه. دنیا بهسمت انفجار میره. وقتی چیزی ثبات نداشته باشه، آرومآروم معنای آینده از بین میره و آدمهایی میشیم که از فردای خودمون خبر نداریم و برای همین قولها و عهدها از بین میره. پیمان از بین میره و در نتیجه اون اعتماد، احترام و محبت و خیلی چیزهای دیگه. میبینی؟ به این میگن دستبردن در طبیعت. آخرش هم... همهی ما خیلی محترمانه از روی هم رد میشیم. یعنی درد!»))
نظرات