زندگی برای هر کس یک ذوی ناخوشایند خودش را رو می‌کند کتاب «آنجا که خانه ام نیست» هم دو جلوه از سختی را برای دو نوجوان شیرازی  قصه نمایش می‌دهد، اما ماجرا وقتی مهم می‌شود که واکنش حسام و جواد به روزهای دشوار زندگی را برایمان بازگو می‌کند.

ماجراهای تلخی مثل طلاق، اعتیاد، بد سرپرستی و... در این داستان به قلم محمد رضا سرشار جریان دارد که با طعم رفاقتی غیرمنتظره شیرین می‌شود.

اگر پیش از این داستان دنباله‌دار «فرار» را در مجله کیان خوانده اید، باید بگویم که این قصه، منسجم شده و پایان یافته همان اثر است که در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

((از همین روی محیط خانه حسام هم دست کمی از خانه جواد ندارد. بنابراین آن ها تصمیم می گیرند با پس انداز کردن پول های توجیبی خود صبح زود از خانه فرار کنند...))