کتاب الگوی مدیریت نیروهای داوطلب مردمی در جهاد سازندگی اثری تحقیقی به قلم میثم ظهوریان است که بر مصاحبه با مدیران جهاد سازندگی استوار است.
این اثر که از رساله مقطع دکتری مولف در دانشگاه فردوسی مشهد استخراج شده است درصدد است تا با ارائه الگوها و نظام مبتنی بر ارزشها از جامعهپردازی و تمدنسازی سخن گوید آن هم به دور از اتکا به الگوهای وارداتی.
میثم ظهوریان که نماینده مردم مشهد و کلات در دوره دوازدهم مجلس شورای اسلامی است ابتدا به تعریف واژه مدیریت میپردازد. مدیریت واژهای است در علوم انسانی که در چهل سالگی انقلاب مغفول مانده یا نگاههای کلیشهای و غیرعلمی و غیرارزشی به آن چندان سبب رشد آن و مدیرانی در تراز انقلاب اسلامی نشدهاست. این در حالی است که ظهور مدیریتهایی نظیر جهاد سازندگی برگ برندهای در حوزه مدیریت رو میکند. کتاب حاضر کوشیده تا با بررسی نظری تجربیات ارزشمند مدیریتی مقاطع مختلف انقلاب اسلامی و مورد پژوهی الگوهای مدیریتی نهادی موفق و تاثیرگذار گامی موثر در حوزه مدیریت نیروهای مردمی بردارد.
این کتاب که از از ساماندهی نظری تجربیات 25 مدیر جهاد سازندگی به روش پژوهش کیفی بهره برده است در فصل آغازین خود به طرح مساله میپردازد و به ضرورتهای پرداختن به الگوی مدیریتی جهاد سازندگی میپردازد. تحقق اهداف متمایز و متعالی انقلاب اسلامی برای رشد و کمال آحاد جامعه و بسط عدالت، منوط به استفاده از الگوی مدیریتی متناسب با آن است. نمیشود ارکان مختلف انقلاب را با مدیریت غربی به اهداف متعالی انقلاب رساند. پس باید مدیریتی ساخت متناسب با الگوی انقلاب اسلامی و الگوهای بومی در حوزه مدیریت. افزون بر اینها وجود نهادهای ریشهدار متعدد متکی به نیروهای داوطلب مردمی در ساختار اجتماعی کشور دلیلی دیگر بر ضرورت این پژوهش است.
نهاد در سازمان و مدیریت نیز به ساختار انطباقپذیر با بعد ارزشی بسیار قوی اطلاق میشود که ضمن ارائه کالا یا خدماتی ممتاز، از اعضایی برخوردار است که حیات و زندگی خویش را با تکیه بر حیات و بقای نهاد استوار میکند و از هر گونه تغییر و افت و خیز در آن تاثیر میپذیرد. پس از این تعریف سازمان را در فصل دوم شاهد هستیم و سپس به این مساله میپردازیم که با ظهور ایدئولوژی، سازمان از یک ابزار در حال استهلاک برای تامین اهداف تحمیل شده از خارج به یک نهاد تبدیل میشود.
فصل سوم با عنوان جهاد سازندگی به مروری تاریخی بر حوادث پس از انقلاب در شکلگیری و عملکرد جهاد میپردازد. جهاد در دوره کوتاه فعالیت خود موفق شد از طریق یک برنامه توسعهای بلند پروازانه قلب و ذهن روستاییان را تسخیر کند و علاوه بر خنثیسازی مخالفان داخلی، ارزشهای انقلابی و اسلامی را در نقاط مختلف روستایی ایران گسترش دهد. جدای از این دفاع مقدس فرصت بزرگی بود تا نهادهای انقلابی نظیر سپاه و جهاد سازندگی یک ساختار و فرصت سیاسی ایدهآل برای افزایش بسیج و بهبود توانمندیهای خود پیدا کنند. بررسی واگرایی و ادغام جهاد سازندگی از دیگر مباحث مطرح شده در این فصل میباشد.
فصل چهارم کتاب که مهمترین فصل این جستار است ضمن بیان مختصری درباره روش تحقیق سبکهای رفتاری و رهبری را مدیریت میکند. به طور خلاصه باید گفت ما در جهاد با مدیریتی روبهرو هستیم که برای رهبر، نیرو و داوطلبی که در آن سازمان فعالیت میکند حرف اول را میزند. او طوری تصمیم میگیرد که عرصه را بر خلاقیت و رشد نیروی انسانیاش نبندد و با اجتناب از محافظهکاری، فرصت خطر کردن و انجام کارهای بزرگ را به نیروهایش بدهد. پس از این کتاب وارد گود مصاحبهها میشود تا به طور عملی نمودهایی از ایجاد بستر نوآوری و خلاقیت، آزادی عمل به نیروها، ریسکپذیری، نیرومحوری، تقاضامحوری، مساله و عملیات محوری، تقید به فضایل اخلاقی و دیگر مولفههای مدیریت جهادی را یک به یک در عمر کوتاه جهاد سازندگی بررسی کند.
شاید بتوان گفت مدیریت انقلابی در بسیاری از حوزهها گمشدهای است که احساس نیازش در این روزگاران بیش از پیش احساس میشود و پژوهش حاضر این مهم را برآورده میسازد.
محققان حوزه مدیریت، مسئولان و مدیران نهادهای خرد و کلان حکومتی و شاید همه ما که در خانواده، گروهای کاری و درسی به نوعی مدیر هستیم میتوانیم از این جستار استفاده کنیم.
در داخل خود جهاد سازندگی مدام جلسات در خصوص نحوه انجام کارها و تجربیات به دست آمده برگزار میکردیم و نشستهای منطقهای و نشستهای عمومی و نشستهای مشترک هم دائم در حال برگزاری بود وقتی نیازمندیهای خود را از طریق انتقال تجربه یاد میگرفتیم این بستری برای رشد بود.
«کمیته عمران به طور مرتب ما و عوامل فنی را میفرستاد به شهرستانهای دیگر؛ مثلاً یک کار شاخصی که جایی انجام میداد ما را برای بازدید میبردند. آنجا سؤال میکردیم که شما چه کار کردید؟ چه امکانات و عواملی به کار گرفتید؟ از چه دانش و اصول فنی استفاده کردید که این کار را انجام دادید؟ اگر کار نو و پروژه جدیدی انجام داده بودند برای بازدید بالاتفاق میرفتیم.»
نظرات