کتاب ماتیک شاه عباسی ترکیبی از عقایدالنساء آقا جمالالدین خوانساری است که به حاشیه و اضافات محمدحسن کورهپز گلگون شده و با مقدمهای از یوسفعلی میرشکاک تیر خلاصی را به قلب هر کتاب دوستی زده تا در سایه توضیحالمسائل اعتقادات و احکام بانوان دوره صفویه و ترکیب آن با فرهنگ مدرن با خرافات و جهل نسوان مبارزه کند و کرکر خنده همگان را به آسمانها بفرستد.
آقا جمال خوانساری چون از منظر حکمت مینگرد هم به زیر ساخت تباه جامعه روزگار خود میپردازد و هم آن را با ساختار اعتقادی جامعه همانند میکند. از همین رو نقد برنده و جانشکار خود را به صورت رسائل فقهى توضیحالمسائل ارائه کرده است. این اثر زیبا در کنار طعنه به هزار و یک خرافه، که به اسم دین در جماعت نسوان رایج شده است، آنها را به تامل وامیدارد تا بسازند خود، جامعه و رجال خویش را؛ چرا که از دامن زن، مرد به معراج رسد. طنز لطیف این اثر با ادبیات تاریخیاش گاه به فضای مجازی و تیشان فیشانهای زنان امروز و مدرنیته میرسد و با کاریکاتورهای عجیبش گوی طنز را از همگان میرباید. انگار ماتیک شاه عباسی از گذشته آمده تا در برابر بسیاری از رسوم و فرهنگها یک علامت سوال بگذارد و بپرسد که برای چه؟ این کار درست است؟
برای اینکه بخندیم و با یک علامت سوال به جنگ بسیاری از عادات و رسومات برویم. با موج مد و فرهنگ و اکثریت همراه نشویم و تفکر انتقادی را بیاموزیم.
قبل از هر مخاطبی، دختران جوان این کتاب را ورق بزنند. همچنین بزرگسالانی که به ادبیات طنز و تاریخی علاقه دارند این اثر را از دست ندهند.
در زمان حاضر رجال کلهم اجمعین محرماند و حجاب در برابر آنان جایز نیست مگر در موارد ذیل:
اول وقتی که از استاد اندیشه اسلامی طلب نمره کند واجب است مقنعه و چادر پوشد و نازی جان گوید احوط آن است که پوشه و پیچه و روبنده هم بیندازد و بین هر دو جمله صلوات فرستد؛
دوم در مصاحبه گزینش ادارات خاصه آن کار که نان و آبدار باشد و پرهیز از آن مشقت آورد و در آن حال پوشانیدن مو و لباس سنگین واجب است. سوزان خانم گوید اگر آنجا آشنای دم کلفت داشته باشد. حجاب ساقط است؛
سوم هنگام نشستن بر مرکب موتور هزار و آنگاه که کلاه ایمنی واجب افتد. شازده بانو گوید این از شرایط مسابقه است و راه ندارد؛
چهارم در برف و سرما و باران اگر خوف زکام و سینه پهلو و تب و لرز داشته باشد؛
و . . .
نظرات