کتاب یکی بود سه تا نبود اثر مهدی کفاش، رمانی است با داستانی پیچیده که به نوعی هم در ژانر روانشناسی و هم در ژانر اجتماعی قرار میگیرد.
این کتاب بهویژه با شیوه خاص روایت و ساختار غیرخطی خود، توجه خواننده را جلب میکند. کتاب یکی بود سه تا نبود روایتگر داستان سه شخصیت اصلی به نامهای منصور، مینو و شاهد است که هرکدام درگیر مسائل و بحرانهای مختلفی هستند. این افراد در دنیای واقعی زندگی میکنند، اما در دنیای درونی خود و در مواجهه با مشکلات، از مرزهای واقعیت عبور میکنند و به دنیای خیال وارد میشوند. شخصیتها بهطور غیرمستقیم با مسائلی همچون شک، سرخوردگی، بیاعتمادی و بحرانهای شخصی روبرو میشوند.
نویسنده با استفاده از این بحرانها، به تحلیل شخصیتها و واکنشهای آنها در شرایط مختلف میپردازد و مخاطب را با پیچیدگیهای روحی و روانی آنها آشنا میکند. یکی از ویژگیهای جالب داستان این است که نویسنده مرزهای واقعیت و خیال را به هم میریزد. مخاطب در ابتدا شاید تصور کند که داستان در دنیای واقعی در حال وقوع است، اما بهطور ناگهانی و بدون هیچگونه اعلان خاصی، در دنیای خیالی و روانی شخصیتها قرار میگیرد. این تغییرات فضایی باعث میشود که داستان به شدت جذاب و غافلگیرکننده باشد. کتاب از این جهت خاص است که واقعیت و رؤیا در هم آمیختهاند و خواننده نمیتواند بهراحتی مرز این دو را تشخیص دهد. شخصیتها و داستان در برخی مواقع به صورتی ارائه میشوند که خواننده باید خودش درباره حقیقت ماجرا تصمیمگیری کند. مهدی کفاش در این کتاب از سبک نوشتاری متفاوت و نوآورانهای استفاده کرده است که داستان را از دیگر آثار مشابه متمایز میکند. نویسنده از توصیفات دقیق و نمادهای پیچیده استفاده میکند تا درک عمیقتری از احساسات و بحرانهای درونی شخصیتها به دست دهد.
شخصیتهای اصلی داستان بسیار پیچیده و چندلایه هستند. این پیچیدگیها بهویژه در رابطه با احساسات و تصمیمات درونی آنها مشخص میشود. بهطور مثال، منصور با یک نوع بحران درونی مواجه است که باعث میشود تصمیماتش همواره تحت تاثیر اضطراب و شک قرار بگیرند. کتاب علاوه بر اینکه به تحلیل روانشناختی شخصیتها میپردازد، به مسائلی مانند مشکلات اجتماعی و فرهنگی نیز اشاره میکند. به همین دلیل میتوان گفت که این کتاب علاوه بر یک اثر ادبی، یک متن پژوهشی روانشناختی نیز به حساب میآید. یکی از جنبههای جذاب این کتاب، استفاده از دیدگاههای فلسفی و وجود سوالات بزرگ زندگی است. شخصیتها در جستجوی معنا و هدف در زندگی خود هستند و این جستجو در طول داستان شکل میگیرد.
مهدی کفاش یکی از نویسندگان و داستاننویسان معاصر ایرانی است که بهویژه در زمینه نوشتن آثار روانشناختی و اجتماعی شناخته میشود. او در آثار خود به تحلیلهای عمیق انسانی و روانشناسی پرداخته و همواره سعی دارد تا پیچیدگیهای درونی انسانها و چالشهای اجتماعی را از زاویهای جدید و متفاوت بررسی کند.
کتاب یکی بود سه تا نبود را انتشارات جمکران منتشر ساخته است.
به علاقهمندان ادبیات روانشناختی و آثار خاص پیشنهاد میکنیم.
توی شرکت همه یک طور دیگر نگاهم میکردند. وقتی که معاونم وارد اتاق شد به او گفتم چرا از اوضاع مالی شرکت چیزی به من نگفته ای ؟
شانه بالا انداخت و در حالی که کنار پنجره می رفت گفت: «ببین جناب آقا منصورا حسابی خراب کردی.
با خودنویس روی کاغذ روی میز چیزهایی میکشم؛ نقاشی هایی که نمی دانم کجا دیده ام دستهای معاون را روی میزم میبینم.
میدانی جناب آقا منصورا از اولش هم حضرت عالی لیاقت نداشتید مدیر عامل بشوید چه کار میشود کرد. به هر حال چون تو امتیازاتی داشتی که برای هیئت مدیره ملاک ارزش بود انتخابت کردند و من نمی توانستم اعتراض کنم یا حتی نظری بدهم. ولی حالا باید یک چیزی را خوب بدانی توی بدهچلی گیر کرده ای میخندد. پیپش را از جیبش بیرون می آورد، گوشه لبش میگذارد و می گوید: «ببخشید آقا منصور! فندک خدمتتان است؟»
نظرات