کتاب گنجشکک و حوض آرزوها اثر سمیه علینقیپور داستانی لطیف و آموزنده درباره امید، شجاعت و ایمان است. ماجرای گنجشکی کوچک و ضعیف که دوستانش او را به خاطر جثه کوچک و ناتوانی در پروازهای طولانی مسخره میکنند. اما روزی، از دوستش، گنجشک اشیمشی، درباره حوض آرزوها میشنود و تصمیم میگیرد به جستوجوی آن برود. این آغاز سفری پر از ماجرا و چالش است.
در طول مسیر، خطرات زیادی را پشت سر میگذارد، اما با امید و پشتکار ادامه میدهد تا به مسجدی با گنبدهای فیروزهای میرسد. در آنجا متوجه میشود که **حوض آرزوها وجود ندارد**، اما این مکان، محل آمد و شد مردی مهربان است؛ مردی که اگر کسی از او چیزی بخواهد، به او کمک خواهد کرد. گنجشکک درباره این مرد مهربان پرسوجو میکند تا او را بهتر بشناسد و با امید دیدارش، در آنجا منتظر میماند.
اما این سفر، تنها یک سفر بیرونی نبود، بلکه گنجشکک در درون خود نیز دگرگون شده است. حالا او دیگر یک گنجشک ترسو و ناتوان نیست، بلکه با شجاعت و اطمینان به نزد خانواده و دوستانش بازمیگردد و با اشتیاق از مسجد گنبد فیروزهای و مرد مهربان برای آنها سخن میگوید.
این کتاب، با زبانی ساده و کودکانه، مفاهیم عمیق معنوی را در قالب داستانی جذاب و پرکشش روایت میکند و کودکان را با مسجد مقدس جمکران و امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) آشنا میسازد. تصویرگریهای دلنشین مریم ناجی نیز، جذابیت بصری این داستان را دوچندان کرده است.
کتاب گنجشکک و حوض آرزوها را انتشارات جمکران منتشر کرده است.
کودکان پیشدبستانی و دبستان، و خانوادههایی که به دنبال داستانی آموزنده با مفاهیم دینی برای فرزندان خود هستند.
گنجشکک آهی کشید و نگاهش به گنبد فیروزه ای افتاد گنبد فیروزه ای همیشه برایش یک راز بود با خودش فکر کرد شاید حوض آرزوها آنجا باشد. اگر به آنجا می رفت حتماً او را به شجاع ترین گنجشک باغ تبدیل می کرد؛ آن وقت دیگر تیزپر مسخره اش نمیکرد. هر طور شده باید خود را به آنجا میرساند.
آب دهانش را قورت داد نفس عمیقی کشید و پرید. بدون معطلی تا ته باغ پرواز کرد و از دیوار کاه گلی گذشت پشت سرش باغ بود و او داشت به سرعت بال میزد دوباره قلبش تندتند شروع به زدن کرد. به اطراف نگاه کرد. گوشهایش را تیز کرده بود تا صدای بالهای قرقی را بشنود.
کمی که از باغ دور شد روی درختی نشست تا کمی استراحت کند هنوز میتوانست شاخه های درختان انار را که از داخل باغ سرک میکشیدند
نظرات