کتاب «کهکشان نیستی» مستندی داستانی از زندگی آیت الله سیدعلی قاضی طباطبایی از جمله عالمان بزرگ شیعه در عصر حاضر است. عارف واصلی که قلههای اخلاق و معنویت همچون آیت الله بهجت و علامه طباطبایی تربیت یافتگان مکتبش هستند. ایشان در شهر تبریز از خانوادهای اهل علم متولد گشتند و پس از آن با هجرت به مدفن امیر دوعالم، نجف اشرف، در این شهر مراتب سیر و سلوک را با تحصیل و تهذیب گذراندند و خود به چشمه جاری معرفت الهی تبدیل گشتند. در این کتاب محمدهادی اصفهانی در قالبی داستانی و براساس مستندات زندگی ایشان را به رشته تحریر در آورده است. کتاب به شکل فصول موجز و از زاویه نگاه افراد مختلفی روایت میشود. در این کتاب شاهد هستیم که این عالم ربّانی برای تربیت نفس خود و پیمودن مدارج عرفان چه رنجها کشیده تا سرانجام به مطلوب گمگشتهاش رسیده و درهای عالم بالا برایش گشوده شده است. ایشان گرچه عالم و آدم را به اذن الهی در تسخیر داشت و به گوشه چشمی میتوانست مردم را از کرامات و مقاماتش مبهوت کند اما مثل سادهترین مردمان جامعه زیست و از هرگونه شهرت و اعتباری دور جست. او را تنها چند شاگرد خاص میشناختند و بسیاری حتی در حوزه او را به خاطر درس عرفانش طرد میکردند و بر غربتش افزودند. اکنون با انتشار این کتاب ذرهای پرده گمنامی از چهره ایشان زدوده گشته است. هر شیدایی که در جستجوی استاد و مربی است با این کتاب میتواند پای درس یکی از بزرگترین عارفان قرن بنشیند و برای گام زدن در مسیر خدا راه را از چاه بشناسد.
همراه با الله اله و معبود دیگری را نخوانید. این نخوانید، یعنی «قلباً» نخوانید. اعمالتان حاکی از خواهشهای وجود شماست افکارتان برخاسته از آن است که به أن توجه دارید چیزی که انسان متوجه او باشد و توجهش را از امور دیگر سلب کند. اله او میشود. توجه انسان به گونهای معنای واله شدن و متوجه شدن را دربر دارد. خواطرتان را در مشت خویش نگه دارید و اجازه ندهید باطنتان جز خدا را طلب کند. اما آیا مگر این ممکن است؟ انسان مگر خود به خود میتواند به این نقطه برسد؟ چطور میتواند خیالاتش را کنترل کند؟ راهکاری که قرآن کریم در ادامه اشاره میکند توجه دادن به توحید و انحصار الوهیت در مقام هو تبارک و تعالی است. راهکار از بین بردن این دوگانگی ها توجه به توحید و ذات خدای تبارک و تعالی است: «فَفِرُّوا إِلى اللهِ : به خداوند پناه ببرید.» «وإن یَمْسَسْکَ اللهُ بِضُرٍ فَلا کَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ.» متوجه مقام «هو» باشید. او اله اصلی است و در ادامه هر آنچه را در صفحه خیال و پندار انسان هاست شست و شو میدهد و میگوید هر چه شما فکر میکنید و به آن توجه دارید، همین الآن هالک و نابود و نیست است؛ چیزی که باقی است و اصالت در ظهور و ادراک دارد وجه خدای تبارک و تعالی است حاکمیت برای اوست و شما به سوی او باز خواهید گشت
نظرات